ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

دیگر آن که ثبت محوطه در فهرست میراث  جهانی سبب میشود افراد بیش تری آن را  بشناسند و از ارزش های آن آگاهی یابند، و به  همین ترتیب، فعالیّتهای گردشگری در محوطه  نیز افزایش می یابد. زمانی که چنین فعالیّت هائی  با در نظر گرفتن اصول استوار گردشگری به  خوبی برنامه ریزی و سازمان دهی شوند، میتوانند  منابع مالی مهمی را برای محوطه و نیز برای  اقتصاد محلی به ارمغان آورند

محوطه هائی که نام آنها در »فهرست میراث  جهانی« ثبت شده است، می توانند عالمت ویژه،  نام، نماد یا تعریف محوطه هایمیراث جهانی را  داشته باشند. این عالمت را که »مایکل اولیف«  طراحی کرده، »نماد همبستگی« متقابل اموال  فرهنگی و طبیعی است: مربع میانی، نماد شکل  ساخت انسان و دایره ی پیرامون آن، نماد طبیعت  است و این دو موجودیت ارتباط ذاتی با یک دیگر  دارند. »عالمت ویژه« همانند جهان گرد است اما  در عین حال نماد حمایت نیز هست.)رهنمودهای  عملی، مواد ١٠٣ تا ١٠۶ ) 

  • انواع کمکهای بین المللی به کشور های عضو کنوانسیون  

مساعدت های بین المللی که با تصویب کمیتهی  میراث جهانی و از طریق صندوق حمایت از  میراث جهانی تخصیص مییابد، با توجه به  وضعیت اثر و امکانات دولت متقاضی و عملیات  اجرایی الزم برای حفاظت از اثر به یکی از اشکال  زیر انجام می شود

الف. مطالعات علمی و کارشناسی به منظور  شناسایی، حمایت، حفاظت و احیای میراث  فرهنگی و طبیعی که با تعریف مقرر در معاهده  ١٩٧٢ قابل انطباق است و در قلمرو دولت  متقاضی متعاهد قرار دارد. این مطالعات میتواند  شامل شناسایی، تهیه فهرست های موقت و فراهم  آوردن مدارک و اسناد الزم برای ارائه پیشنهاد و  

ثبت آنها در فهرست میراث جهانی باشد . ب. اعزام کارشناسان، متخصصین و نیروی انسانی  واجد صالحیت علمی الزم به منظور مساعدت در  حسن اجرای طرح های مصوب حفاظت از آثار  فرهنگی- تاریخی و طبیعی در قلمرو کشور  متعاهد

ج. تربیت کارشناسان مجرب در تمامی سطوح  علمی الزم برای شناسایی، حمایت، حفاظت،  معرفی و احیای میراث فرهنگی و طبیعی. د. تهیهی تجهیزاتی که دولت متقاضی در اختیار  ندارد و تهیه ی آن نیز برایش مقدور نیست.

کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و  طبیعی جهان )بخش 3 ) 

مصطفی حاجی قادر مرحومی  

مزایای پذیرش کنوانسیون میراث جهانی  بارزترین امتیاز پذیرش کنوانسیون میراث  جهانی، پیوستن و تعلّق یافتن به جامعهای است  که آثاری را میستایند و پاس می دارند که از  اهمیت جهانی برخوردار هستند و تجلّی دنیایی  از نمونه های خارق العاده ی تنوع فرهنگی و غنای  طبیعی به شمار میروند

کشورهای عضو کنوانسیون با هم یاری در زمینهی  محافظت و مراقبت از می راث طبیعی و فرهنگی  جهان، تعهد خود را در قبال حفظ میراث ما برای  نسلهای آینده تبیین میکنند. اعتبار ناشی از  پیوستن به کنوانسیون و داشتن محوطههائی که  در فهرست میراث جهانی ثبت شده اند، عاملی  است که سبب افزایش توجه و آگاهی کشورهای  

عضو نسبت به حفاظت از این میراث میشود. یکی از مزایای مهم پذیرش کنوانسیون، خاصه  برای کشورهای در حال توسعه، دست یابی به  صندوق میراث جهانی است. به منظور شناسایی،  حفاظت و معرفی محوطههای میراث جهانی،  ساالنه مبلغ ۴ میلیون دالر در اختیار کشورهای  عضو قرار می گیرد. همچنین در مواردی که  آسیب های انسانی یا طبیعی به محوطه ها وارد  میشود، کمکهای فوری برای تعمیر این  آسیب دیدگیها در اختیار کشورهای عضو قرار  میگیرد. در مورد فهرست میراث جهانی در خطر  نیز توجه و کمکهای مالی ملی و بینالمللی بر  محافظت از این محوطه ها که به طور خاص در  

معرض خطر قرار دارند، اختصاص می یابد. امروزه مفهوم میراث جهانی تا به آن پایه پذیرفته  شده که محوطه هائی که در فهرست میراث  جهانی ثبت شدهاند، عاملی برای جذبکمک های  بینالمللی به شمار می روند، و به همین سبب  میتوانند از منابع گوناگون، کمکهای مالی  متعلق به طرح های حفاظت از میراث جهانی  دریافت کنند. عالوه بر این، محوطه هائی که در  فهرست میراث جهانی ثبت شده اند، از طراحی و  اجرای برنامه های جامع مدیریتی سود می برند،  برنامه هائی که اقدامات محافظتی و شیوه های  نظارتی متناسبی را شامل می شود. به منظور  حمایت از این طرح های جامع، متخصصان،  آموزش های فنی الزم را به تیم های بومی مدیریت  محوطه ارائه می دهند

ماهنامه سیاسی و مدنی 

قدرت حق  

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

 

ما هواداران مستقل حقوق بشر،  خواهان احترام به حقوق ذاتی )حقوقی  که در زمان زایش همراه ماست چون  نفس کشیدن، دیدن، شنیدن،  رشد، احساسات و … ( و شهروندی  )وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق  ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه،  بهداشت، آموزش، پرورش و…( انسان ها هستیم. 

برای آگاهی در زیر اهداف 17 گانه سند  2030 یونسکو را اعالم می کنیم 

سند 2030 یونسکو ) ژانویه 2016) سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم  جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰ ،به  فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان  دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت،  رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع  طبیعی، گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی  برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم  شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب  پذیر، مردمساالری، بهبود محیط زیست، توسعه  مناطق روستایی، توسعه آموزش های عمومی و  فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر  این ها حرکت کنند . 

سپس بر لزوم تالش همه دولت ها برای رسیدن به  اهداف توسعه ای ۲۰۳۰ تأکید شده است. 

17 هدف اصلی سند 2030 ،بیان شده اند که  عبارتند از: 

۷- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل  اعتماد، پایدار و مدرن برای همه  

۸- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال  کامل و مولد و شغل مناسب برای همه  

۹- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی  سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری 

۱۰- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها ۱۱- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به  مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار ) گزارش  صوتی بخش دوم ( 

۱۲- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار 

۱

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

دستی و گردشگری و پنج سازمان و نهاد  تخصصی ذیربط شامل: سازمان حفاظت محیط  زیست، سازمان جنگلها و مراتع، سازمان  زمین شناسی کشور و دو دانشکده منابع طبیعی  و محیط زیست است

فعالیّت اصلی این شورا در حال حاضر بررسی آثار  واجد ارزش و تهیه فهرست موقت پیشنهادی به  کمیتهی میراث جهانی است

فمینیسم 

سپیده کرامت بروجنی 

قسمت اول: 

.فمینیسم جنبشی سیاسی اجتماعیست برای برقراری برابری جنسیتی. این تعریف  سادهی فمنیسمه! نه بیشتر و نهکمتر.  فمینیسم عمده دلیل ایجاد نابرابریها رو  نظاممردساالر میدونه ولی این به معنای  

مردستیزی نیست بلکه بهمعنای مردساالری ستیزیست. فمینیسم در صدد  نابودی مردساالری و ایجاد زنساالری نیست بلکه نابودی مردساالری و ایجاد  انسانساالری و شایستهساالری رو هدف  قرار میده. 

افرادی که خواهان این اهداف هستند  فمینیست نامیده میشوند. همونطور که زنها، مردها و اقلیتهای جنسی ممکنه 

افکار مردساالرانه داشته باشند، فمینیست  ها هم میتونند از تمام هویتهای جنسی باشند. 

تد تاک مایکل کیمل جامعه شناس  امریکایی رو میدیدم در پاسخ به این سوال  که چرا برابری جنسیتی خوباست. مایکل  

توضیح میده که بر اساس امار و از نظر علمی مشارکت زنان در مشاغل و فعالیتهای اجتماعی بهنفع کشورها و شرکتهاست، همینطور مشارکت مردان در  

امور خانهداری و فرزندان به نفع فرزندان  و خانواده.میکل میگوید:  

آقایون ما مگه نمیخواییم خوشحال باشیم و زندگی خوبی داشته باشیم؟  

پس باید فرصتهای برابر برای زنها ایجاد  بشه چون این در نهایت باعث میشه  ما)مردان( زندگی دلخواهمون رو داشته  باشیم، شادترباشیم، کمتر بیمار بشیم و  بیشتر سکس داشته باشیم. به نظر جمالت  خیلی قشنگی میان، ولی باید بگم مایکلجان، متاسفم که نمیتونم به خاطر 

اینکه داری مردساالری رو در جعبهی قشنگ و نازی بهمون ارائه میدی ازتتشکر  کنم

قفقازی در گروه کشورهای منطقه ی اروپا و  امریکای شمالی قرار داده شده اند

در این منطقه بندی، یونسکو در عوض مشترکات  جغرافیایی، برای مشترکات اداری اهمیت قائل  بوده است. بنابراین، جزیره ی گوق 

 (GOUGH(که در آتالنتیک جنوبی واقع  است، در منطقه ی اروپا و آمریکای شمالی منظور  شده، چرا که انگلستان این محوطه را نامزد  عضویت کرده است

ایران و کنوانسیون حمایت از میراث  فرهنگی و طبیعی جهان  

پس از آن که کنوانسیون در تاریخ ١۶ نوامبر  ١٩٧٢ به تصویب رسید و در تاریخ ٢٣ نوامبر  همان سال نیز رسماً منعقد گردید، تاریخ ١٧ دسامبر ١٩٧5برای الزم االجرا شدن آن معین  گردید. ایران پس از تصویب قانون الحاق در  مجلس شورای ملی و تصویب مجلس سنا رسماً  از ٢۶ فوریه ١٩٧5 عضو کنوانسیون گردید. متن  قانون الحاق ایران به کنوانسیون به شرح زیر  است

ماده ی واحده- کنوانسیون حمایت از میراث  فرهنگی و طبیعی جهان که در تاریخ ١۶ نوامبر  ١٩٧٢(٢5 آبان ماه ١٣5١ )به تصویب هفدهمین  اجالس کنفرانس عمومی یونسکو رسیده است  مشتمل بر یک مقدمه و ٣٨ ماده تصویب و اجازه  تسلیم اسناد الحاق آن داده میشود

قانون فوق مشتمل بر یک ماده و متن کنوانسیون  ضمیمه پس از تصویب مجلس سنا در جلسهی  روز دوشنبه ١٣5٣/٨/٢٧ ،در جلسهی روز  یکشنبه هشتم دی ماه ١٣5٣شمسی به تصویب  مجلس شورای ملی رسید

مرجع ملی کنوانسیون در ایران  

الف. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و  گردشگری کشور در خصوص میراث فرهنگی. ب. سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص  میراث طبیعی

شواری عالی ثبت جهانی  

این شورا با حکم رئیس سازمان میراث فرهنگی  و گردشگری، به ریاست رئیس پژوهشگاه میراث  فرهنگی و گردشگری تشکیل گردیده و مرکب از  ١٧ عضو است. این اعضاء در قالب دو کمیتهی  میراث فرهنگی و میراث طبیعی فعالیّت می کنند. اعضای کمیتهی میراث طبیعی شامل نمایندگان  و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع  

ه. اعطای وام های دراز مدت کم بهره یا بدون  بهره.و. اختصاص کمک های بالعوض در موارد  استثنایی و برای مقاصد خاص

مساعدت های صندوق حمایت از میراث جهانی  عالوه بر کمک به کشورهای متقاضی عضو با  تشخیص و تصویب کمیتهی بینالدول به  سازمان های بین المللی، ملی و منطقهای برای  

تربیت کارشناسان نیز اختصاص می یابد. روند نامزدی آثار جهت ثبت در فهرست میراث  جهانی 

هر کشور نخست باید فهرستی از آثار مهم  فرهنگی و طبیعی خود راکه فهرست موقت  نامیده میشود، فراهم کند، این عمل از آن جهت  اهمیت دارد که کشورها نمیتوانند آثاری را که  پیش تر در چنین فهرستی ثبت نشده، نامزد  کنند. همچنین هر کشور میتواند اثری را از این  فهرست برگزیند و پرونده ی نامزدی برای آن  تشکیل دهد. مرکز میراث جهانی در زمینهی  تهیهی این پرونده، که باید تا حد امکان جامع  باشد، مساعدت و مشاوره های الزم را ارائه  میدهد

پس از آن که دولت عضو پرونده اثر نامزد شده را  تهیه نمود، این پرونده به کمیتهی میراث جهانی  ارائه میگردد. کمیته در این مرحله از نظرات دو  سازمان مستقل برای اتخاذ تصمیم بهره می گیرد:  

شورای بین المللی بناها و محوطهها  (ICOMOS(در زمینهی میراث فرهنگی و  سازمان حفاظت جهانی (IUCN (در زمینه  میراث طبیعی. سپس، این دو نهاد پیشنهادهای  خود را به کمیتهی میراث جهانی ارائه میدهند.  کمیتهی میراث جهانی یک بار در سال تشکیل  جلسه میدهد تا دربارهی ثبت یا عدم ثبت آثار  در فهرست میراث جهانی تصمیم بگیرد؛ گاه نیز  اتخاذ تصمیم نهائی را به زمانی موکول می کند  که اطالعات بیش تری از کشور عضو دریافت دارد.  برای ثبت آثار در فهرست میراث جهانی، ده معیار  وجود دارد که هر اثر میبایست حائز یکی از آنها  باشد

دستهبندی دیگر، قرار دادن محوطه های  کشورهای عضو در 5 گروه ذیل است: آفریقا،  کشورهای عربی )شامل شمال آفریقا و  خاورمیانه(، آسیا ـ اقیانوسیه )شامل استرالیا و  آسیا به جز کشورهای عربی(، اروپا و آمریکای  شمالی )به ویژه ایاالت متحده و کانادا(، و  آمریکای التین و کشورهای حوضهی دریای  کارائیب. روسیه همراه با قبرس و جمهوری های  

 

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

تنها ۲۴ روز از پیروزی انقالب مردم  ایران علیه حکومت پهلوی میگذشت که  آیت هللا خمینی، در سخنرانی ای دستور  منع ورود زنان بدون حجاب به اداره های  دولتی را صادر کرد. فردای آنروز که  برابر ۸ مارس روز جهانی زن بود،  هزاران زن در اعتراضی تحصن ۳ روزه  کردند که در نهایت کاری از پیش نبردند و  رفته رفته کامال اجباری شد.  

حاال و پس از گذشت 4۰ سال از آن فرمان  و آن تظاهرات سازمان عدالت برای ایران  گزارش مفصلی در این مورد که به نقض  گسترده حقوق زنان در ایران میپردازد و  تالش دارد تا موضوع حجاب اجباری و  تأثیر آن بر نقض حقوق زنان را به شکلی  جدی تر نمایان کند.  

بر اساس بررسی آمارهای رسمی،  اظهارات مقامات حکومتی و گفت و گو با  ۲۱ زن تهیه شده است که به دلیل قوانین  مربوط تحت تعقیب قرار گرفته اند.یکی از  این زنان جوان به نام نسا، زن جوان  لزبینی است که در پاییز سال ۱۳۸۹ به  جرم بدحجابی در شهر اصفهان بازداشت  شده است. 

او در شرح ماجرای خود گفته که پس از  بازداشت در خیابان به بازداشتگاه منتقل  شد و مردی که او را بازجویی میکرد،  عالوه بر فحش دادن و توه ین و بدرفتاری  او را مورد آزار جنسی قرار داده است و  پس از بازجوییهای مکرر با سندی که  دوست مادرش به عنوان وثیقه میسپارد،  موقت آزاد میگردد و پیش از اعالم نتیجه  به همراه دوست دخترش از ایران فرار  میکند . 

30 هزار زن قربانی خشونت به دلیل  بدحجابی 

نخستین گزارش حقوق بشر در ایران  گزارش میدهد که در مجموع ۱۰ سال  )۱۳۸۲ الی ۱۳۹۲ ) بیش از ۳۰ هزار  نفر در شهرهای مختلف ایران به دلیل  نحوه پوشیدن لباس بازداشت شده اند.  آمارهای رسمی همچنین خبر از توبیخ  دست کم ۴۶۰ هزار و ۴۳۲ زن میدهد و  بر همین اساس ۷۰۰۰ هزار زن مجبور به  دادن تعهد برای رعایت حجاب و پرونده  دست کم ۴ هزار و ۳۴۵ زن به دادسراهای  قضایی ارجاع شده است. شادی صدر در  این زمینه میگوید: نقض حقوق زنان به  دلیل حجاب، فقط توهین به آنها و  تحقیرشان سر چهارراه ها یا بازداشت های  کوتاه مدت و تعهد گرفتن نیست، بلکه  تعدادی از زنان به دلیل مقاومت در برابر  قوانین مربوط به حجاب، شغل خود را از  دست داده اند، از تحصیل محروم شده اند

، 

دختران رو برای موفقیت درعرصه های اجتماعی تربیت نمیکند،  

بلکه اونها رو به حیا و نجابت تشویق  میکنه و تمام اینها ابزارهاییستبرای تحت سلطه قرار دادن زنان. شاید خود این  صفات خوب باشن ولی تعریف ارائه شده  توسط مردساالری ازاین صفات منجر به محدودیت دختران میشه. دخترها تربیت  میشن تا همسران فرمانبردار و مادران  فداکار باشند.نتیجتا دخترها توسط  مردساالری شستشوی مغزی میشن و سقف آرزوهاشون به تشکیل خانواده محدود میشه.هستند در این بین دخترانی که سر باز میزنن از پذیرفتن استانداردهای  مردساالری و خودشون رو برای پذیرفتن نقشهای اجتماعی تربیت میکنن.  اینجا نظام مردساالر با محدود کردن موقعیتها و منابع، با تحقیر و تمسخر زناناز پیوستن زنان به چرخههای اقتصادی،  سیاسی و اجتماعی جلوگیری میکنه.  خوشبختانه باز هم هستند زنانی کهعزم  خودشون رو برای شکستن سقف آرزوهایی که توسط مردساالری براشون  تعریف شده جزم کردند و بهموفقیت دست  پیدا میکنند و هر روز تعدادشون بیشتر  میشه. 

زن و مرد یکسان نیستند اما برابرند! اگر تعریفمون از عدالت این باشه که هر کسی به هر آنچه مستحقشه برسه،متوجه میشیم  که وظیفهی ما برقراری عدالت نیست،  چرا که انسانها با هم متفاوتن و امکان  بررسی تک تک انسانها و سنجش استحقاقشون وجود ندارد. نتیجتا انسانها  باید از منابع و حقوق برابر برخوردار  باشن و هر کدوم با توجه به تواناییها و پشتکار خودشون به انچه مستحقش هستند  برسن و عدالت رو در حق خودشون اجرا  کنن. 

حجاب، مردم و حکومت  

محمد علی قدیمی 

زنان باید برابری داشته باشن به خاطر زنان! به خاطر اینکه حقشونه، به خاطر  اینکه با داشتنبرابریها زنها انسانهایی  

قویتر و معتمد به نفستری خواهند بود، به خاطر اینکه زنها میتونن زندگی دلخواهشونرو داشته باشن، شادتر باشن، کمتر بیمار بشن و بیشتر سکس داشته باشن! 

این حق زنهاست حتی اگر در کوتاهمدت  باعث نارضایتی کشورها، شرکتها و  مردها باشه! 

همونطور که واضحه مایکل اصرار داشت از لفظ برابری جنسیتی به جای فمینیسم استفاده کنه. ولی باید ازفمنیسم استفاده کنیم.  باید به جای اینکه بگیم من یک  برابریخواهم بگیم »من یک فمنیستم«  چون الزمه اشارهکنیم چه کسانی در این  نابرابری مورد ظلم قرار گرفتن، چه  کسانی قربانیان جدی مردساالری بودن.  اینها زنان و اقلیتهای جنسی بودن که لطمه دیدن از نا برابری ها و نظام مردساالر، هرچند اندک اجحافی هم بر مردان شده که  در برابر لطمات وارده به زنان و اقلیتهای جنسی قابل چشمپوشی به نظر میرسه. قسمت دوم: 

در مواجهه با فمینیسم و برابریخواهی  جنسیتی سواالتی پیش میاد. اینکه مگه زن  و مرد ذاتشون با هم فرقنداره؟  

چطور زن و مرد که بدن و هورمونهای مختلفی دارن میتونن با هم برابر باشن؟ اگر زن و مرد برابرهستن چرا مردها  موفقترن؟ 

و اینکه ایا منظور برابریست یا عدالت؟  از دیدگاه علمی و مذهبی زن و مرد سرچشمه و خالق یکسانی دارند و ذات و  فطرتشون یکیست.  

فطرت و ذاتزنانه و مردانه وجود نداره، هر انچه هست فطرت انسانی است. هر فردی با عقل سلیم به تفاوتهای فیزیولوژیکی زنو مرد اگاهی دارد. ولی پرسش اینجاست که چرا به خاطر  تفاوتهای فیزیولوژیک نباید حقوق برابر  داشت؟ 

مگرتمام مردها با حق رای از نظر جسمی و هورمونی یکسان بودن؟ 

یقینا بودن زنهایی که قویتر از مردها بودندولی حق رای نداشتن. در دنیای امروز که قدرت بدنی جایی برای عرض  اندام نداره یقینا نمیشه با اشاره بهتفاوتهای  فیزیکیه عمدهی مردان با زنان به عنوان  دلیل نداشتن حقوق برابر اشاره بشه. دلیل موفقتر بودن مردان رو باید از دو  جهت بررسی کرد. جامعهی مردساالر

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021

 

ایران را ثبت کرده. حتی دفتر تحکیم وحدت  بزرگترین سازمان مستقل دانشجویی در ایران  اعالم کرده که در فاصله سال 2012-2009 حداقل 396 دانشجو بخاطر ابراز مخالفت های  سیاسی مسالمت امیز توسط وزارت علوم  تحقیقات و فناوری از ادامه تحصیل محروم شده  اند و 634 دانشجو توسط نهادهای امنیتی  بازداشت شدند. سازمانهای امضاکننده میگویند اطالعاتی جمع اوری شده مبنی بر اینکه  مقامات ایرانی مرتب فعاالن دانشجویی در ایران  را بخاطر انتقادات مسالمت امیزشان از سیاست و  حکومت مورد تهدید- تعلیق از تحصیل  بازداشت- تعقیب و پیگرد قانونی قرار میدهند و  محکوم میکنند و همچنین صدها گردهمایی و  نشریه های دانشجویی را غیر فعال کردند . در  حال حاضر هم بیش از ٣٠ دانشجو تنها بخاطر  حق استفاده از ازادی بیان و عقیده و ایجاد  گردهمایی و شرکت در تظاهرات و یا عضویت در  سازمانهای دانشجویی در زندان محکومیتهای  طوالنی حبس خود را میگذرانند. افرادی مثل  بهاره هدایت-مجید توکلی- علی اکبر محمد  زاده- حسن اسدی زیدابادی- حامد امیدی-  حامد روحی نژاد و چند تن از اساتید در بند  مسعود سپهر- قربانعلی بهزادیان نژاد- داوود  سلیمانی- محسن میردامادی- و زهرا رهنورد که  در حبس خانگی است البته در این بین محمود  بادوام- ریاض سبحانی- فرهاد صدقی- کامران  مرتضایی از مدرسین موسسه اموزش عالی  بهاییان هستند که در حبس بسر میبرند. از  طرفی دولت ایران از دانشجویان متقاضی ورود به  دوره های باالتر از کارشناسی و نیز داوطلبین  تدریس در دوره های اموزش عالی را براساس  عقاید ایدئولوژیک انها گزینش میکنند  همچنین از طرف شورای عالی انقالب  اسالمی برای دانشجویان داوطلب به ادامه  تحصیل در مقطع اموزش عالی دروس عقیدتی  سیاسی وضع شده است. این مقررات توسط  وزارت اطالعات وزارت علوم تحقیقات و فناوری و  کیمته های انضباطی دانشگاهها مورد استفاده  قرار میگیرد تا به صورت خودسرانه بر دانشجویان  اعمال فشار کنند و انها را بخاطر عقاید و  نظراتشان مجازات کنند و در صورت لزوم از ثبت  نام محروم کنند.این مقررات برخالف ماده 3 قانون اساسی مبنی بر حق تحصیل برای تمامی  شهروندان میباشد.

هم انرا تضمین کرد ه است. میثاق بین المللی  حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون بین المللی  حذف تبعیض نژادی نیز به نوبه خود حقوق افراد  در ازادی عقیده و بیان را مورد حمایت قرار داده  

و اعمال تبعیض علیه افراد بخاطر جنسیت- مذهب-اعتقاد-قومیت یا عقاید سیاسی را منع  میکنند. این میثاق همچنین از حقوق اقلیتها در  اشتراک با دیگران حمایت میکند تا بتوانند از  فرهنگ خود بهره مند شوند و به مذهب خود  عمل کنند. در میثاق بین المللی نظریه 13 ان  که در سال1999 مواردی را در خصوص ازادی  علمی بیان کرده که )اختیار افراد در بیان ازادانه  نظرات خود پیرامون موسسه یا دانشگاهی که در  ان مشغول به کار هستند- انجام وظایف خود  بدون تبعیض و یا داشتن هراس از سرکوب شدن  توسط دولت- مشارکت در نهادهای علمی حرفه  ای و بهره مند شدن از تمامی حقوق بشر در  سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده است.(  از طرفی )محرومیت دانشجویان و مدرسان از  

ازاد ی علمی (نقض ماده ١٣ این میثاق است. ازدی علمی هم در یونسکو اینگونه تعریف شده  است ) ازادی تدریس و مباحثه-ازادی انجام  تحقیقات و پخش و انتشار انها- ازادی از سانسور  نهادینه –ازادی بیان عقاید و نظرات بدون اعمال  هرگونه محدودیت و بدون هرگونه تبعیض و  هراس از سرکوب توسط حکومت.( در ادامه تاکید  میکند که اساتید نباید به تدریس مطالبی که  برخالف دانش و عقاید انهاست واداشته شوند –  نباید مجبور به استفاده از روشهایی شوند در  برنامه درسی که برخالف استانداردهای بین  المللی حقوق بشر است و نباید در معرض اخراج  قرار بگیرند مگراینکه دالیل کافی در ارتباط با  عملکرد حرفه ای انها وجود داشته باشد و این  دالیل در حضور افراد بی طرفی رسیدگی شوند.با  توجه به این استانداردها موسسات اموزش عالی  باید از رفتار منصفانه و عادالنه با دانشجویان  براساس حقوق بشر پشتیبانی کنند و سیاستهایی  را اتخاذ کنند که برخورد یکسان و برابر با زنان و  اقلیتها را بدون خشونت و ازار و اذیت تضمین  کند

با این حال دانشجویان واساتید در ایران بخاطر  عقاید – جنسیت-مذهب-و قومیت خود کماکان  با نقض حقوق خود مواجه هستند. شبکه اموزش  و حقوق علمی)سازمان غیر دولتی و مستقلی که  

بر وضعیت ازادی علمی نظارت دارد( در سال 2011حداقل ٩٢مورد نقض حقوق علمی در  

یا خدمات فرهنگی و تفریحی درمانی از  آنها دریغ شده است. بر این اساس به نظر  میرسد که جمهوری اسالمی در سطحی  وسیع، اصل عدم تبعیض و اصل منع  شکنجه و آزار و اذیت را در اجبار زنان  به داشتن حجاب نادیده گرفته و تعهدات  خود در مورد دختر بچه ها را که در حقوق  بین الملل کودک آمده را زیر پا گذاشته  اند .تعداد زیادی زنان در چهارشنبه های  سفید دستگیر و به نقاط نامعلومی انتقال  یافتند و در خالصه این که گفتمان یک لچک  سر کردن کسی را نکشته. در تمام سالهای  گذشته، گفتمان غالب جنبش زنان بوده و  این جنبش تا جایی عقب نشسته که حتی  وقتی در سال ۱۳۸۵ گشتهای ارشاد بعد از  بیشتر از یک دهه دوباره در میدان و خیابان  ها سبز شدند، با وجود قدرت نسبی جنبش  زنان در آن زمان هیچ حرکت جمعی ای  در اعتراض به این گشت ها شکل نگرفت. و اینک دختران خیابان انقالب و دخترانی  با روسری سفید که فیلم گرفته و شجاعانه  

خواهان حق ازادی حجاب فریاد میزنند. به امید روزها و شرایط خوب برای  دختران سرزمینم . 

 

 

حق تحصیل اقوام و ادیان در ایران  مینا فرشی  

سازمان حقوق بشر و دانشجوی نگرانی  عمیقی از وضعیت نگران کننده ازادی عمل در  جمهوری اسالمی ایران ایراز میکنند به ویژه در  زمینه نقض ازادی بیان- ازادی تشکل ها در  محوطه های دانشگاهی و همچنین رویه هایی که  برای مقامات دولتی این امکان را ایجاد کرده که  به صورت خودسرانه دانشجویان را اخراج و یا از  تحصیل محروم و مدرسین و اساتید اموزش عالی  را به خاطر عقاید و یا فعالیتهای سیاسیشان از  کار برکنار کنند. از سال ٢٠٠٩ بیش از ششصد  د انشجو و چندین استاد دانشگاه بازداشت شده  و قطعا بسیاری از انها به زندان افتاده اند. عالوه  بر این صدها تن بخاطر فعالیتهای سیاسی خود  از تحصیل محروم شده اند. حق تحصیل برای  تمامی انسانها و بدون هرگونه تبعیضی تضمین  شده است از جمله در اعالمیه جهانی حقوق بشر  میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و  فرهنگی و کنوانسیون یونیسکو علیه تبعیض  تحصیلی و قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران 

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

آزار جنسی زنان چقدر تغییر کرده است؟  فریبا مرادی پور  

در اکتبر سال ٢٠١٧ الیسا میالنو از زنان  سراسرجهان خواست که تجربیات خود را از آزار  جنسی با به اشتراک گذاری هشتگ  #METOO بیان کنند و با این شیوه فضایی را  برای محکوم کردن هر گونه آزار جنسی زنان در  محیطهای مختلف ایجاد کننند. هشتگ یاد شده  تبدیل به جنبشی اعتراضی در سراسر جهان شده  و بارها و بارها در شبکه های اجتماعی به اشتراک  گذاشته شده و موج پدید آمده از آن نیز در عالم  واقعی, پرونده های آزار جنسی افراد زیادی از  جمله افراد سرشناس از سیاستمدار گرفته تا  هنرمند و تهیه کننده و کارگردان سینما را برمال  کرد. 

هفته گذشته مجله اشپیگل به مناسبت یکساله  شدن هشتگ#METOO , نتایج یک  نظرسنجی در خصوص میزان فراگیری و تاثیر  این هشتگ و جنبش برخواسته از آن را منتشر  کرد. نظرسنجی یاد شده توسط موسسه  تحقیقاتی Public Kanter و برای مجله  اشپیگل در فاصله زمانی ٢٧ سپتامبر تا ١٠ اکتبر  ٢٠١٨ و به صورت تلفنی انجام شده است و  ١٠۴٨ زن و مرد در این نظرسنجی شرکت کرده  و به سواالت پاسخ داده اند. نتیجه این نظر سنجی  در مقاله ایی تحت عنواناکثریت مردم آلمان  چالش #METOO را مفید می دانندمنتشر  شد. نتایج این نظرسنجی میگوید که به طور کلی  ۶۶ درصد از شرکت کنندگان, چالش ایجاد شده  و بحثهای نشات گرفته از آنرا- بخاطر روشن  تر کردن ابعاد مسایلی که در زمینه آزار جنسی  زنان وجود دارد- مثبت و موثر تشخیص داده اند  و تنها ٢۶درصد مردان و ٢٨درصد زنان اعالم  کرده اند که اثرات این چالش را منفی ارزیابی  میکنند و یا عالقه ایی به این بحث ندارند؛ و  اشپیگل می نویسد که این مایه تعجب است زیرا  همیشه ادعا میشد که این بحث صرفا مختص به  گروه ممتازی از مردم شهرهای بزرگ بوده و 

بیش از یکصد تن از اساتید دانشگاه را بخاطر  عقاید سیاسی شان و یا مخالفت با دولت اخراج  کرده اند. این عمل در تناقض با ماده 13 میثاق  بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی  است که دولتها را ملزم میکند تا ازادی علمی و  استقالل دانشگاهها را تضمین کنند. سرانجام  وزارت علوم تحقیقات و فناوری برنامه ای را در  دستور قرارداده که هدف ان ))تطبیق دادن ((  برخی از رشته های تحصیلی با ایدئولوژی اسالمی  به تعریف حکومت است مثل رشته های حقوق-  فلسفه- روانشناسی- علوم سیاسی- هنر و  مدیریت فرهنگی. سازمانهای امضا کننده به  شدت از مقامات ایرانی میخواهند تا ایران به  تعهدات بین المللی خود برای پاسداشت حق  

تحصیلی و ازادی عمل از راههای زیر عمل کند .1فورا و بدون هیچ قید و شرط تمام دانشجویان  و مدرسان اموزش عالی در ایران که بخاطر  استفاده ی مسالمت امیز از حق ازدی بیان تشکل  و گردهمایی زندانی شدند ازاد کنند از جمله  مدرسان موسسه اموزش عالی بهاییان- و نیز  کسانی را که نظرات سیاسی خود را بیان کرده  اند

.2به شناسایی و برخورد منظم با دانشجویان  بخاطر عقاید و یا فعالیتهای سیاسی مدنی و یا  مذهبیشان پایان دهند و مقررات پذیرش دانشجو  را مورد تغییر و بازبینی قرار دهند 

.3تمامی واحدهای اطالعاتی و نیروهای  بسیج را از مراکز دانشگاهی بیرون ببرند. .4به سازمانهای دانشجویی مستقل و مسالمت  امیز ایرانی اجازه دهند تا ازادانه و بدون دخالت و  مزاحمت از جانب نهادها به فعالیت بپردازند. .5به سیاستهای تبعیض امیز علیه زنان پایان  دهند از جمله سیستم سهمیه بندی رشته ها-  توقف جداسازی جنسیتی- محدودیت در محوطه  دانشگاهی – و همچنین برداشتن اجبار در  پوشش  

.6به تمامی سیاستها و اقداماتی که علیه  اقلیتهای مذهبی و قومی در ایران به ویژه جامعه  بهایی تبعیض اعمال میکنند پایان دهند .7روشی که براساس عقاید شخصی و سیاسی  جهت استخدام – ارتقا و یا اخراج مدرسین  موسسات اموزش عالی هست خاتمه دهند.  .8اطمینان حاصل کنند که مدیریت دانشگاه-  برنامه های درسی وفرایند پذیرش در دانشگاهها  به دور از کنترل دولت و براساس استانداردهای  علمی تعیین شده یونسکو باشد

سازمانهای امضا کننده اعالم کرده اند که بسیج  فعالیت چشمگیری در مراکز دانشگاهی دارد و در  برخورد خشونت امیز با دانشجویان مشارکت  میکند از جمله حمالت مکرر به اعتراضات  مسالمت امیز دانشجویان و خوابگاهها که  جراحات جدی یا مرگ چندین تن از دانشجویان  شد. عالوه بر این اقلیتهای ایران در دوره های  تحصیلی اموزش عالی با محرومیت و تبعیض  سیستماتیک مواجه هستند. مقامات ایران  مشخصا پیروان ایین بهایی را مورد هدف قرار  داده اند و انها را تنها بخاط ر عقاید مذهبی شان  از ادامه تحصیل در مقطع اموزش عالی محروم  میکنند. در سال 2011 مقامات ایرانی به موسسه  اموزش عالی بهاییان که به عنوان یک دانشگاه  مکاتبه ای انالین در سال ١٩٨٧ تاسیس شده بود  یورش بردند و ٣٠ مدرس ان را بازداشت و زندانی  کردند. حداقل نه تن ازاین مدرسین با اتهاماتی  مبنی بر استفاده مسالمت امیز از ازادی بیان  محکوم شده اند و هم اکنون در زندان بسر  میبرند

فعالین دانشجویی که برای دفاع از حقوق  اقلیتهای قومی فعالیت میکنند بخاطر نارضایتی  از تبعیض علیه خود معموال با خشن ترین  مجازاتها توسط مقامات ایرانی مواجه میشوند از  جمله با بازداشتهای خودسرانه و خشونت امیز –  حکم های سنگین زندان و گاهی اعدام که در  سال ٢٠١١ چهار تن از اعضای اتحادیه  دموکراتیک کرد بازداشت و چندین نفر دیگه از  

اعضا به نهادهای امنیتی احضار شدند . همچنین تبعیض علیه زنان در سیستم اموزش  عالی ایرا افزایش یافته است. جداسازی جنسیتی  که اخیرا در برخی دانشگاهها به اجرا گذاشته  شده است این سوال را پیش اورده که به شرط  وجود ظرفیت و با توجه به قوانین بین المللی –  زنان و مردان از اموزش عالی با کیفیت یکسان  بهره خواهند برد یا خیر! گزارشات حاکی از ان  است که سهمیه هیی از طرف وزارت علوم  تحقیقات اعمال شده که پذیرش زنان در برخی  رشته های تحصیلی محدود شده است این یعنی  زنان برای استفاده از حق خود مبنی بر دسترسی  بدون تبعیض به اموزش عالی با محدودیت  فزاینده ای روبه رو هستند. عل ت تصویب این  سهمیه ها برای پذیرش درصد باالتری از مردان  به نسبت به زنان است

وضعیت اساتید و مدرسین اموزش عالی هم بهتر  نیست از انتخابات ٢٠٠٩ تاکنون مقامات ایرانی  

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

دیکتاتوری به خود میگیرد . اما در مورد نقد و یا  مورد انتقاد قرار دادن یک حکومت این میتواند  به معنای یک حق برای هر شهروند باشد که  بتواند از نحوه اداره کشور خود انتقاد کند و  مسئوالن حکومتی به هیچ وجه نباید فرد منتقد  را مورد اذیت و آزار قرار بدهند . حتی در اسناد  بین المللی هم انتقاد کردن را مورد تائید قرار  داده است .البته جای این نکته محفوظ است که  فرد مخالف به چه شکل و چگونه انتقاد میکند .  در ماده ١٩ اعالمیه جهانی حقوق بشر بر اصل  آزادی بیان تاکید شده است . و به صراحت در  

این ماده از اعالمیه جهانی حقوق بشر میگوید :  هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق  مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم  و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطالعات و  افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن  و بدون مالحضات مرزی، آزاد باشد. اما در ایران  حکومت حال حاضر که بر مسند قدرت است  چگونه و به چه شکل منتقدان خود را مورد  برخورد قرار می دهد ؟ آیا اساسا انتقاد در ساختار  حکومت جمهوری اسالمی دارای وجه ای می  باشد یا خیر ؟ حکومت حال حاضر در ایران که با  نام جمهوری اسالمی ایران شناخته می شود یک  حکومت ایدولوژیک مذهبی می باشد . بارها و به  دفعات و افراد بسیاری در ایران به دلیل نقد یک  فرد خاص و یا حتی سیستم حکومتی در کشور  مورد بازداشت و اقدامات سرکوب گرایانه ای از  قبیل بازداشت و یا حبس قرار گرفته اند . نقد  قانون اساسی و یا اینکه چرا شخص اول حکومتی  در کشور دارای فالن نوع از رفتار است و از نظر  فرد انتقاد کننده این رفتار شخص اول مملکتی  

متناسب با ساختار حکومتی کشور نیست .  به صرف همین انتقاد ساده که بعنوان اصل ازادی  بیان و عقیده می باشد فرد مذکور بعنوان یک  شهروند مورد بازداشت و شکنجه قرار گرفته است  که در این بین من می توانم به افرادی از قبیل  بهفرالله زاری و یا گلرخ ایرائی اشاره ای داشته  باشم که فرد اول یعنی آقای بهفر الله زاری به  صرف نقد قانون اساسی در صفحه فیس بوک به  ٧ سال حبس محکوم گردید آن هم با اتهاماتی  واحی و فقط به صرف انتقاد از قانون اساسی .  ازجمله اتهامات مطروحه برای آقای الله زاری  میتوان به توهین به رهبری و توهین به مقدسات  را نام برد . حال هر انسان آزاد و اندیش در نظر  بگیرد که در کشوری که حاکمیت آن خود را  خدای روی زمین , همانند فرعون که هیچ کسی 

کرده و نشر این بیآبرویی را به تاخیر بیاندازید!  کوشش برای عدم نشر اخبار کذب و یا شبههدار  قابل درک, پذیرفتنی و کامال درست و اخالقی  است ولی آنچه که در این مورد آزاردهنده است,  اصرار بر ارتباط دادن آبرو و حیثیت خانواده فرد  قربانی به ظلمی که غیرانسانی و غیراخالقی بر او  وارد شده است, میباشد. وقتی در همین فضای  مجازی- که تصور میشود چندان سنخیتی هم  با فضای واقعی کشورمان ندارد و به بیانی  فرهیختهتر مینماید – در جواب این سوال که  آیا در یکسال گذشته مواردی از آزار جنسی را  زبان زنان خانواده خود شنیده اید؟پاسخها  قاطعانه نههستند و یا بدتر از آن نه  خوشبختانه در خانواده ما موردی از آزار برای  زنان یا دختران رخ نداده است, پی میبریم که  چه میزان در زمینه اگاهیبخشی به جامعه در  مورد ابعاد آزارهای جنسی و نیز فرهنگسازی  برای جامعه – که جای مجرم و قربانی را عوض  نکند – کمبود داریم و بایستی برای آن به صورت  مستمر تالش کنیم. 

آزار جنسی مختص به هیچ گروه, طبقه, سن,  قوم, جغرافیا, فرهنگ و رده اجتماعی نیست و از  طرفی محدود به تجاوز جنسی هم نبوده و همه  ما تجربه آنرا در محیطهای مختلف داشتهایم.  این خشونت عریان علیه ما کاسته نمیشود مگر  اینکه خود ما به عنوان قربانیان آن اعالم کنیم  که من همتجربه ناخوشایند و آزار دهنده لمس  ناخواسته در اماکن عمومی, شنیدن شوخیهای  جنسی, دریافت پیشنهادات بیشرمانه از مردهای  اطراف -از همکار و همکالسی گرفته تا  فروشندگان مغازه ها- آزار خیابانی و متلک و  نگاه های سنگین اطرافیان را بارها و بارها  داشته ام. بار تغییر نگاه غلط جامعه به مقوله تجاوز  و آزار جنسی زنان اول از همه بر دوش ما یعنی  زنان جامعه است که قربانی هر روزه آنیم. این ما  هستیم که نباید اجازه بدهیم با نگاه سراسر غلط  قربانی خود مقصر اصلی استیکبار دیگر  قربانی شویم.  

آزادی بیان و عقیده در ایران  

سوسن ذاکری نژاد  

انتقاد کردن به معنای مسخره کردن و یا مخالفت  کردن نبوده و نیست و این واژه میتواند در زمین  های مختلفی به کار گرفته شود . اگر کسی که  مورد نقد قرار میگیرد همیشه خود را ارجع تر از  همه و بدون عیب و کاستی بداند این به معنای  

عموم مردم التفات خاصی به آن ندارند. البته در  این نظرسنجی سواالت دیگری هم در خصوص  میزان اعتقاد شخصی شرکت کنندگان به برابری  زن و مرد و نیز تصور آنها از بهتر شدن دنیایی که  در آن زنان هم به اندازه مردان قدرت داشته  باشند مطرح شده است و نتیجه نهایی میزان  برابری خواهی باالیی را در بین آلمانیا و همچنین  تمایل آنان به قدرت گرفتن بیشتر زنان در دنیا  را نشان می دهد. بررسی آماریی از میزان تاثیر  این جنبش در ایران صورت نگرفته است ولی  سوالی که جا دارد مطرح شود این است که  صرفنظر از همراهی کردن و یا نکردن مردم ایران  با چالش METOO ,در یکسال گذشته چقدر  موضع مردم ما نسبت به بحث آزار جنسی زنان  تغییر کرده و یا آنان را به تفکر و یا باالتر از آن  به اقدام عملی واداشته است. جواب سوال یقینا  چیزی شبیه آنچه که در آلمان و برخی کشورهای  اروپایی دیگر رخ داده نخواهد بود و انتظاری هم  در این جهت نیست؛ ولی با توجه به رسانه ایی  شدن مواردی از آزار جنسی زنان و دختران )و  بخصوص کودکان که متاسفانه در برخی موارد  منجر به قتل کودک هم شده است( در یکسال  گذشته, شاید دیگر دور از انتظار نباشد که توقع  داشته باشیم الاقل در بین قشری از جامعه که در  فضای مجازی فعال هستند و به صورت مرتب  شبکه های اجتماعی را دنبال میکنند شاهد  واکنشی در دنیای واقعی و نه مجازی باشیم.  شایعهای که در هفته گذشته مبنی بر احتمال  تجاوز به کودکی به نام دنیا ویسی – دختر  بچهایی که ابتدا خبر فوت وی در زیر آوار دیوار  مدرسه ایی در یکی از روستاهای استان کردستان  منتشر شد و بعد به نقل از برخی خبرنگاران  محلی شایعاتی در خصوص تجاوز و قتل وی نیز  باال گرفت – پخش شد و واکنشی که نسبت به  این شایعه در فضای مجازی قوی تر و پررنگ تر از  همه شکل گرفت, از عدم بهبود چشمگیر موضع  مردم ما نسبت به آزار جنسی زنان در جامعه خبر  میدهد. وقتی هنوز صحبت از آن است که لطفا  تا اثبات نشدن تجاوز در پزشکی قانونی از انتشار  خبر آن خود داری کنید و به آبروی خانواده  متوفی فکر کنید, یعنی هنوز هم جامعه ما  گرفتار این کجفهمی است که فردی که مورد  تجاوز قرار گرفته بیآبرو شده و از اینرو جهت  حفظ آبرو و اعتبار و حرمت خود فرد و خانواده و  اقوام وی بهتر است که خبری در مورد تجاوز  منتشر نشود و الاقل تا تایید پزشکی قانونی, رحم  

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

جماهیر شوروی در سال های آخر حیات اش بود  مروج ایدئولوژی است که هیچ کس خریدار آن  نیست. تحت هیچ عنوان موافق دخالت کشورهای  دیگر برای تغییر در سیستم حکومتی ایران  نیستم .اما این نکته را الزم به توضیح میدانم که  شهروندان ایران باید از فرصت پیش آمده که به  جهت تحریم های رو به گسترش باعث انزوای  شدید حکومت جمهوری اسالمی شده استفاده  کرده و با فزونی اعتراضات خود حکومت را در  جهت هزینه کردن برای بقا وا دار کند آن موقع  است که حکومت جمهوری اسالمی با پرداخت  هزینه سعی در ابقای خود میکند و با گذشت  زمان که زیاد هم نیست تمام اندوخته های خود  را خرج و دیگر هیچ در بساط ندارد و آن موقع  میتوان ضربه نهائی را برای تغییر در کشور به  حکومت وارد کرد . وقتی مشتی نابخرد برای  هفتاد میلیون انسان که آنها را نمی خواهند به  زور میخواهند تصمیم گیری کنند خروجی این  تصمیم چیزی انزوای کشور و نابودی جامعه و  گسترش فساد لجام گسیخته نخواهد شد . برای  رسیدن به تغییر باید کمی تاوان داد و نمیتوان  بدون هزینه انتظار تغییر داشت . برای رسیدن به  دموکراسی واقعی در ایران باید در مقابل حکومت  جمهوری اسالمی تمام قد و نه فقط برای منافع  شخصی و با ظاهر سازی بلکه به معنای واقعی  کلمه باید ایستادگی کرد . چرا که حسب یک  مثال معروف که می گوید :  

کنجد تا زور نبیند روغن پس نمیدهد . گسترش  آگاهی شهروندان در کشور و مقاومت در مقابل  خواسته های ناحق حکومت جمهوری اسالمی و  تالش روز افزون در جهت برگزاری تجمعات  اعتراضی و همچنین گسترش نافرمانی مدنی در  کشور و خواست یکسان شهروندان در جهت  برگزاری یک رفراندوم برای ایرانی آزاد خواسته  اول و آخرهر شهروندی باید باشد . چون اگر در  امروز ایران اتحاد وجود نداشته باشد نمی توان  انتظار تغییر داشت . 

هستند در قالب فعالن جامعه مدنی و یا وبالگ  نویسان و فعاالن عرصه رسانه را مورد حتک  حرمت و بازداشت و شکنجه قرار دهد . اگر حکومت جمهوری اسالمی مدعی مساوات و  عدالت و برابری می باشد پس چرا ستار بهشتی  که یک وبالگ نویس منتقد حکومتی بود به  صرف نقد حکومت جمهوری اسالمی و رهبر ایران  بازداشت و شکنجه و در آخر در اثر ضرب و شتم  در زیر شکنجه جان خود را از دست میداد .  حکومت جمهوری اسالمی و در صدر آن والیت  فقیه از جمله اساتید برتر در عرصه سفسطه و  تفسیر به رای به نفع خود هستند . در ایران دو  طیف سیاسی در منظر حکومت جمهوری  اسالمی دارای مشروعیت هستند. اصالح طلب و  دیگری اصولگرا . اگر به ریشه این دو حزب  سیاسی در ایران توجه داشته باشیم به طور واضح  خواهیم دید که هر دوی آنها یکی هستند . فقط  طیف اصالح طلب یا همان اساتید دیکتاتوری از  نوع انگلیسی با نگاهی نرم تر برای بقای حکومت  جمهوری اسالمی تالش میکنند و در حقیقت  همان مثال دست مخملی و مشت چدنی برای  شهروندان ایران هستند و از آنجائی که بسیاری  افراد زرق و برق ظاهر افراد و گروهها برایشان  مهم می باشد هیچ گونه نگاهی به ریشه اصالح  طلبان در کشور نمی اندازند و از آنجائی که اصالح  طلبان خیلی خوب نقطه ضعف شهروندان ایران  را میدانند دقیقا با تاکید بر همان نقاط ضعف  خود را مقبول و با رنگهای سبز و بنفش و با حیله  گری بسان روباه باعث بقای حکومت جمهوری  اسالمی شده اند . اما در مورد طیف اصولگرا  دیدگاه این طیف بسیار بسیار خشک و بیان این  که خط آنها خط آیت اهلل خمینی است هیچ گونه  تلرنس و نرمش و یا جهتی بجز خط والیت فقیه  در ایران ندارند و هر که با آنها مخالفت کند راهی  به جز مرگ و یا حبس و شکنجه پیش پایش  نیست . بصورت کلی میتوان گفت که انتقاد  کردن با وجود حکومت جمهوری اسالمی که یک  حکومت مذهبی است هیچگونه جایگاهی ندارد .  آزادی بیان در ایران را نمی توان با وجود یک  حکومت ایدولوژیک مذهبی که خود را بی عیب  و پایه گذار آن را نماینده خدا برروی زمین میداند  خواستار شد . اگر آنچه که امروز کشور ما ایران  به آن دچار شده که نتیجه مستقیم همان مرگ  بر این و مرگ بر آن گفتن هاست تغییر نکند  اوضاع کشور ما از امروز بدتر هم خواهد شد .امروز  جمهوری اسالمی در شرایطی است که اتحاد  

حق انتقاد به ایشان را نداشت میداند و به تحت  هیچ عنوانی هیچ فردی نباید ساختار حکومتی و  فرد اول مملکتی را مورد نقد قرار بدهد . آیت اهلل  خامنه ای رهبری مرموز وزیرکی می باشند  که قبل از بدو تاسیس جمهوری اسالمی از سال  ١٣۴٢ در به ثمر رسیدن جمهوری اسالمی قبل  و بعد از خمینی ازجایگاه ویژه ای برخوردار  است و در طی این ۴ دهه پر نفوذترین مقام  سیاسی و روحانی در حد خدای ساختگی بر  جمهوری اسالمی حکم فرمایی کرده است از  مقام ریاست جمهوری گرفته تا در جایگاه  رهبریت نشسته است که در طول تاریخ ایران  هرگز چنین شخص با نفوذ زیرک جاه طلب در  عین حال» بسیار ترسو« برای هر گونه تغییرو  تحولی در ایران به دلیل ترس از» سقوط  خویش« فرمانروایی نکرده است .در این کشور با  وجود این نوع از ساختار حکومتی چگونه می  توان انتظار تغییر داشت در حالی که اگر هر  شهروندی از فرد اول حکومتی که در آن کشور  است انتقاد کند معدوم و محبوس و سرکوب می  شود . در حقیقت میتوان گفت با توجه به مفاد  اعالمیه جهانی حقوق بشر اصل آزادی بیان برای  هر انسانی در هر جامعه و کشوری باید محفوظ  بماند . اما در کشورهائی که حکومت آن کشور  سکوالر نیست و دارای بار مذهبی می باشد علی  الخصوص ایدولوژی اسالمی , این جمله مصداق  پیدا میکند که انتقاد از حکومت یعنی انتقاد از  خدای آن ایدولوژی و در نتیجه چون فرد اول آن  حکومت یک فرد مذهبی است از نظر ایدولوژی  حاکم بر آن کشور بعنوان مثال ایران پس فرد  منتقد باید برحسب آمیزهای آن ایدولوژی  سرکوب و محبوس بشود اگر ما بخواهیم آنچه که  از آن بعنوان تاریخ ۴٠ ساله ایران از امروز تا سال  ١٣5٧ را مورد بررسی قرار بدهیم به موارد بسیار  زیادی از سرکوب انسانها به دلیل نقد حاکمیت  جمهوری اسالمی و یا فرد یا افراد سطح اول  مملکتی که به صرف انتقاد گرفته شدن فرد  منتقد را آنچنان سرکوب کرده اند که واژه ای جز  جنایت را نمیتوان در خور برای این نوع از  سرکوب پیدا کرد و اگر حکومت حال حاضر در  ایران مدعی آن است که حکومتی مردمی میباشد  باید به خواست شهروندان که برگزاری رفراندوم  می باشد تن در دهد . نباید دانشجویان ایران را  به صرف اینکه آنها معترض به سیستم حاکمیتی  کشور هستند از تحصیل و حقوق شهروندی شان  محروم کند نباید افرادی که منتقد حکومتی  

 

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دوازده اردیبهشت ماه 1400 مای 2021  

 

یادآوری:  

– نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطالعیه به  معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان  راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می  باشد.  

– این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و  گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ  شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی  آزاد می داند.  

قدرت حق

موسسین و هیئت تحریریه:  

احمد حاجی قادری مرحومی  

سحر حاجی قادری مرحومی  

حلیمه حسن سوری  

مصطفی حاجی قادری مرحومی  

مدیر مسئول:  

احمد حاجی قادر مرحومی 

سردبیر: 

سحر حاجی قادری مرحومی 

ویرایش، چاپ و انتشار  

حلیمه حسن سوری  

مصطفی حاجی قادری مرحومی  

ارتباط و تماس با ما:  

مدیر مسئول و سردبیر  

Email: 

Sanahajighaderi@gmail.com 

ahmadhajighadermarhomi@gmail.com    

Tel.:  

٠٠۴٩١٧۶٢۴۴٣٠۶٣٣ 

٠٠۴٩١5٢١٨555٧55١ 

آدرس پستی: 

Alte Rathausstraße 40a  

Twist 49767  

Deutschland 

ارزش هر شماره یک یورو 

 

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس پست الکترونیکی شما منتشر نمی‌شود.

EnglishGermanPersian