(بدون عنوان)

  ماهنامه سیاسی و مدنی قدرت حق

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر

ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
1
ماهنامه سیاسی و مدنی
قدرت حق
نشریه مستقل هواداران حقوق بشر
ما هواداران مستقل حقوق بشر،
خواهان احترام به حقوق ذاتی )حقوقی
که در زمان زایش همراه ماست چون
نفس کشیدن، دیدن، شنیدن،
رشد، احساسات و … ( و شهروندی
)وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق
ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه،
بهداشت، آموزش، پرورش و…(
انسان ها هستیم.
برای آگاهی در زیر چند ماده از اعالمیه
جهانی حقوق بشر را اعالم می کنیم
ماده 28 :حق دنیای زیبا و آزاد برای همه
هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از
لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی را
که در این اعالمیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را
به مورد عمل بگذارد.
ماده 29 :حق مسئولیت نسبت به جامعه
الف( هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که
رشد آزاد کامل شخصیت او را میسر سازد .
ب( هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های
خود ، فقط تابع محدودیت هایی است که به وسیله
قانون، منحصرا به منظور تامین شناسایی و مراعات
حقوق و آزادی های دیگران و برای مقتضیات صحیح
اخالقی و نظم عمومی و رفاه همگانی، در شرایط یک
جامعه دموکراتیک وضع گردیده است.
پ( این حقوق و آزادی ها ، در هیچ موردی نمی تواند
بر خالف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.
ماده 30 :عدم تفسیر مواد به نفع دولتها
هیچ یک از مقررات اعالمیه حاضر نباید طوری تفسیر
شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا
فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و
آزادی های مندرج در اعالمیه را ازبین ببرد و یا در آن
راه، فعالیتی بنماید.
کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و
طبیعی جهان
مصطفی حاجی قادر مرحومی
شکل گیری کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی
و طبیعی جهان
در سال ١٩۵٩ ،دولت مصر بر آن شد تا سد
مرتفع اسوان را بنا کند، رخدادی که سبب میشد
درهای به زیر آب فرو رود که گنجینههائی از
تمدنهای کهن، از جمله معابد ابوسمبل را در
خود داشت. در آن زمان، یونسکو سلسله
فعالیّتهای بین المللی حفاظتی را به رغم
درخواست های دولت های مصر و سودان آغاز کرد.
معبد ابوسمبل و فیال (Philae (واچینی شدند
و به مکان مرتفع تری انتقال یافتند، و بار دیگر،
قطعه قطعه در کنار هم دوباره چینی و بازسازی
شدند. هزینهی این پروژه بالغ بر ٨٠ میلیون دالر
بود، که حدود ۴٠ میلیون دالر آن از ۵٠ کشور
جمع آوری شد.
این عملیات توفیقی چشمگیر به همراه داشت و
به انجام عملیات محافظتی مشابهی منتهی شد:
از جمله عملیات حفظ شهر ونیز و تاالب آن در
ایتالیا، ویرانههای موهن جودارو در پاکستان و
معبد بروبودور در اندونزی.
سپس یونسکو با همراهی شورای بین المللی بناها
و محوطه ها پیش نویس پیمان نامهای را با هدف
میراث فرهنگی مشترک بشری تنظیم کرد.
ایاالت متحده برای نخستین بار اندیشهی ادغام
حفاظت از میراث فرهنگی و میراث طبیعی را
طرح کرد و در سال ١٩۶۵ برای تشکیل تولیت
)تراست( میراث جهانی دعوت به عمل آورد، که
هدف آن »حفظ مناطق طبیعی و چشماندازها و
نیز محوطه های تاریخی شکوهمند برای حال و
آینده ی مردم جهان« بود. اتحادیه ی بینالمللی
حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN(
نیز در سال ١٩۶٨ پیشنهادی مشابهی ارائه داد،
که تمامی آنها در سال ١٩٧٢به کنفرانس
جهانی محیط زیست انسانی سازمان ملل در
استکهلم سوئد تسلیم شد.
در نهایت بر اثر حوادث و رویدادهای پیش آمده
در سطح بین الملل، گروهی از نمایندگان دول
عضو در سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل
متحد )یونسکو( تصمیم به برقراری راهکارهای
بینالمللی جهت حفاظت از میراث منحصر به فرد
جهانی گرفتند. برای نیل به این مقصود کنفرانس
عمومی پس از این که طی اجالس شانزدهم
تصمیم گرفت که این امر موضوع یک کنوانسیون
بینالمللی واقع شود، در تاریخ ١۶ نوامبر
١٩٧٢کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و
طبیعی جهان را مشتمل بر یک مقدمه و ٣٨ ماده
مورد تصویب قرار داد. اهداف و دالیل چنین
اقدامی به صورت زیر در مقدمه ی کنوانسیون
آورده شده است:
…»با در نظر گرفتن این که میراث فرهنگی و
طبیعی، نه تنها بر اثر عوامل عادی تخریب بلکه
به علّت تحول زندگی اجتماعی و اقتصادی که با
پدیده های زیان بار و مخرب وخامت آن تشدید
میگردد، بیش از پیش در معرض تهدید قرار
میگیرند،
]با توجه به این که[ ویرانی یا انهدام هر قسمت
از میراث فرهنگی و طبیعی موجب فقر شدید
میراث همه ملل جهان می گردد؛
]با توجه به این که[ حمایت از میراث در سطح
ملی غالباً به خاطر کثرت وسایل مورد نیاز و
کمبود منابع اقتصادی، علمی و فنی کشوری که
اموال مورد حمایت در قلمرو آن واقع است، کافی
نیست؛
]با یادآوری این که[ در اساسنامه ی سازمان
)سازمان ملل متحد( پیش بینی شده، که این
سازمان با مراقبت در حفظ و حمایت میراث
جهانی و توصیهی کنوانسیون های بین المللی الزم
به ملل ذینفع، به پاسداری، پیشبرد و اشاعه
دانش کمک خواهد کرد؛
]با توجه به این که[ کنوانسیون ها، توصیهنامه ها
و قطعنامه های بینالمللی موجود درباره اموال
فرهنگی و طبیعی نمایانگر اهمیتی است که
حفظ این اموال منحصر به فرد و جایگزین ناپذیر
)به هر ملّتی که متعلق باشد(، برای تمامی ملل
جهان در بر دارد؛
]با توجه به این که[ برخی از میراث فرهنگی و
طبیعی دارای مزایای استثنایی هستند که باید به
عنوان میراث جهانی بشریت حفظ گردند؛
]با توجه به این که[ در مقابل وسعت و وخامت
خطرات جدیدی که این اموال را تهدید میکند،
الزم است که جامعه بینالمللی با بذل کمک
جمعی، که جای اقدامات دولت مربوط را
نمیگیرد، لیکن کمک مؤثری برای آن به شمار
میرود، در امر حمایت از میراث فرهنگی و
طبیعی دارای ارزش جهانی استثنایی، شرکت
جوید،.«…متن و مواد کنوانسیون حمایت از
میراث فرهنگی و طبیعی جهان با سر فصلهای
زیر تنظیم گردیدهاند:
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
2
اطالعات عمومی کنوانسیون
تاریخ انعقاد: ٢٣ نوامبر ١٩٧٢
تاریخ الزماالجرا شدن: ١٧دسامبر ١٩٧۵
تاریخ عضویت ایران: ٢۶ فوریه ١٩٧۵
محل انعقاد: شهر پاریس، کشور فرانسه
محل دبیرخانه: پاریس
مرجع نگهدارنده اسناد: یونسکو
زبان های رسمی کنوانسیون: انگلیسی، فرانسه،
اسپانیایی، روسی، عربی
ساختار کنوانسیون
این کنوانسیون شامل سه رکن اصلی است که
عبارت اند از :
١. کمیتهی بینالدول )کمیته میراث جهانی(
جهت حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان
که دارای ارزش استثنایی جهانی هستند و به
استناد ماده ی ٨ کنوانسیون، یک کمیته
بینالدول به نام »کمیتهی میراث جهانی« در
یونسکو تأسیس گردید که شرح وظایف و نحوه
عملکرد آن طی ماده ٨ الی ١۴ کنوانسیون
مشخص شده است.
٢. صندوق حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی
جهانبه موجب بند ١ ماده ١۵ کنوانسیون ١٩٧٢
یونسکو، برای حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی
جهان »صندوق میراث جهانی« تأسیس شده
است که این صندوق بر طبق مقررات آییننامه
مالی از وجوه سپرده تشکیل می گردد.
3. دبیرخانه دبیرخانه کنوانسیون میراث جهانی
را به استناد بند ١ ماده ی ١۴ کنوانسیون مذکور
مدیر کل یونسکو تعیین نموده است، که عالوه بر
هماهنگیهای الزم برگزاری اجالس عمومی در
جایگاهی دیگر به سبب آن که تمامی اختیارات
کنوانسیون فوق الذکر از جمله ثبت فهرست
میراث جهانی و مدیریت منابع صندوق حمایت از
میراث های جهانی و… به عهده ی کمیتهی
بینالدو ل گذاشته شده، در نقش دبیرخانه کمیته
نیز ظاهر می گردد.
وظایف کلیدی کمیتهی میراث جهانی
وظایف کمیتهی بین الدول )میراث جهانی( در
چهار زمینه زیر خالصه میشود :
١. شناسایی میراث فرهنگی و طبیعی دارای
ارزش استثنایی جهانی بر اساس پیشنهاد
کشورهای عضو کنوانسیون و بررسی و تطبیق
شرایط مقرر در کنوانسیون با اثر پیشنهادی و
ثبت و یا رد ثبت آن در فهرست میراث جهانی.
٢. بررسی وضعیت حفاظتی آثار که در فهرست
میراث جهانی ثبت شده اند.
٣. اتخاذ تصمیم برای ثبت برخی از آثار جهانی
در فهرست »میراث جهانی در خطر .«
۴. تعیین روش ها و شرایط کمک از محل منابع
صندوق حمایت از میراث جهانی، برای حفاظت
از آثار واجد ارزش های جهانی فرهنگی ـ تاریخی
و طبیعی.
مرکز میراث جهانی
این مرکز که در سال ١٩٩٢تأسیس شد، کانون
و هماهنگ کننده میان یونسکو و همهی موارد
مرتبط با میراث جهانی است. تضمین مدیریت
روزآم د کنوانسیون، برنامه ریزی و اداره ی
نشست های ساالنه کمیتهی میراث جهانی، ارائه
توصیههائی به دول عضو برای اقدام به نامزدی
محوطه ها، برنامه ریزی کمک های بینالمللی
صندوق میراث جهانی مورد درخواست، هماهنگ
کردن گزارش های وضعیت محوطه ها و همچنین
اقدامات اضطرار ی ای که متعهد است در زمان به
خطر افتادن محوطه ها به انجام رساند .
این مرکز همچنین سمینارهای فنی و کارگاه های
آموزشی را برنامه ریزی کرده و فهرست میراث
جهانی و اطالعات پایه را به روز مینماید. از دیگر
کارهای این مرکز فراهم نمودن اسباب توسعهی
آموزش برای ارتقای آگاهی جوانان در زمینهی
لزوم حفاظت از میراث و ارائه آگاهیهای دائمی
برای عموم در خصوص پیامدهای میراث جهانی
است.
جلسات کمیته میراث جهانی
کمیتهی میراث جهانی ساالنه جلسات متعددی
را تشکیل میدهد تا درباره ی اقدامات الزم برای
اداره ی محوطه های فعلی میراث ج هانی گفتوگو
کند، و نیز درخواست عضویت کشورهای
عالقه مند را بپذیرد. یکی از جلسات، که به
جلسهی کمیتهی میراث جهانی موسوم است،
یک بار در سال پس از معرفی از سوی IUCN
و یا ICOMOS و بحث و تبادل نظر بین
کشورهای عضو، تشکیل می شود. جلسهی ساالنه
در شهرهای گوناگون در سراسر جهان تشکیل
میشود. تنها کشورهائی که در کمیتهی میراث
جهانی عضویت دارند، از حق میزبانی جلسات
آینده، البته به استثنای جلساتی که در پاریس
)مقر دفاتر مرکزی یونسکو( برگزار میشوند،
برخوردارند؛ که در عین حال میزبانی آنان باید از
سوی کمیته مورد تأیید قرار گیرد. شرط دیگر
میزبانی آن است که دورهی عضویت کشور مورد
نظر تا پیش از تشکیل جلسه به پایان نرسد.
ادامه دارد
آبان ۹۸؛ زندانی ها و زندانبان ها
حلیمه حسن سوری
یک سال پس از اعتراضات مردمی آبان ٩٨ ،
فضای سیاسی-اجتماعی ایران همچنان متأثر از
این اعتراضات و رفتار حکومت در سرکوب و
کشتار بیسابقه معترضان است. هزاران نفر کشته
و بازداشت شدند. بازجویان رژیم خامنه ای با
بازداشت شدگان جوان بخصوص دختران کم سن
و سال رفتاری تجاوزکارانه داشتند. اما نرگس
محمدی فعال حقوق بشر در ایران در مصاحبه با
رادیو فردا می گوید که جامعه به جایی رسیده که
این سرکوب ها دیگر جواب نخواهد داد و باعث
عقب نشستن مردم نخواهد شد.
خانم محمدی توضیح می دهد: اتفاقاتی که در
آبان ماه ٩٨ افتاد خیلی تکان دهنده است نه اینکه
سال ۶٧ تکان دهنده نبود، نه اینکه دهه ۶٠
تکان دهنده نبود، نه اینکه قتلهای زنجیره ای که
ما االن در آستانه دشنهآجین شدن آقای فروهر
و پروانه فروهر، آقای مختاری، آقای پوینده و
آقای شریف هستیم، ولی به نظر من آبان ٩٨ در
تاریخ مبارزات ملت ایران برگ واقعاً سیاهی شد.
با این تعداد کشته های مردم بی پناه و مردم
مظلومی که خیلیها گفتند اینها پابرهنه ها
هستند، خیلیها گفتند اینها گرسنه ها بودند و
خیلیها گفتند اینها جانبهلب رسیده ها بودند و
این وجدان عمومی جامعه ما را به درد آورد. این
وقایع باعث شد که یک مرزبندی جدی شکل
بگیرد و پررنگ تر شود. این مرزبندی قابل کتمان
هم نیست و مرزبندی مردم و حکومت روشن تر و
واضح تر شد. نرگس محمدی در بخشی از این
گفتوگو از رفتار بسیار خشونت آمیز با زنان و
دختران بازداشت شده در جریان اعتراضات آبان
٩٨ میگوید: رفتار بسیار خشونت آمیزی در
بازجوییها با دختران جوان شده بود و اینکه یک
بازجو تا این حد جسارت داشته با شد که در
اتاق های بازجویی با یک دختر کم سن و سال
تنها این میزان از خشونت را به کار بگیرد -البته
من تا قبل از آن هم در آن بند شاهد بودم که
افرادی از بندهای امنیتی میآمدند و چیزهایی را
میگفتند که متأسفانه میشد حدس زد که
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
3
هیچگونه نظارتی در بندهای امنیتی وج ود ندارد
و این اتفاقات میافتد- ولی اینکه با یک فرد غیر
سیاسی یک دختر خیلی جوان که برحسب اتفاق
وقتی از آن خیابان رد میشد چند دقیقهای مکث
کرده بود و بعد منجر به بازداشتش شده بود
چنین برخوردی را کرده بودند، و آن روحیه بسیار
آسیب دیده و لرزانی که این دختر داشت و مدام
در آغوش ما بود اینقدر که این بچه ترسیده بود.
اینها چیزهایی بود که به خصوص بعد از
اعتراضات ٩٨ ما آنجا شاهد بودیم. البته زندان
خیلی سعی میکرد که ما در معرض این آدم ها
قرار نگیریم اما اینقدر شتابزده عمل می کردند
و اینقدر بی نظمی حاکم بود که گاهی این
اتفاقات می افتاد و ما به طور ملموس و رودررو با
این آدمها مواجه میشدیم و میفهمیدیم که
میزان خشونت به کار رفته تا چه حدی است .
نرگس محمدی آذر ماه ٩٨ در نامه ای از زندان
اوین به تشریح وضعیت دختری ٢٠ ساله که از
وزرا به اوین منتقل شده بود پرداخته و نوشته بود
که حین بازجویی یا بهتر بگویم اعتراف گیری،
مرد بازجو از موهایش گرفته و کشیده بود و
فحشهای رکیکی داده بود که رویش نمیشد
تکرار کند. کمربند دور کمرش را باز کرده و به
میز و صندلی کوبیده بود تا دختر جو ان ترسیده
و هر چه می خواهد را به دوربین بگوید، نه یک
بار بلکه چند بار. او که چون بسیاری از
همنسالنش موفق به تحصیل در دانشگاه نشده و
به کار مشغول بود، به زندان قرچک و میان
متهمان قتل و مواد مخدر و… منتقل شد .خانم
محمدی همچنین در این نامه به تشریح وضعیت
جوانی کم سن و سال از اسالمشهر تهران
پرداخته بود که »تیر خورده« و »خونریزی،
عفونت و تورم غیر قابل تصور پا« او را از پای
درآورده است .خانم محمدی که این فرد را در
بهداری زندان اوین دیده بود نوشته بود که این
جوان که از سلول انفرادی به بهداری آورده بودند
به او گفته است: »از روزی که بازداشت شده ام
حتی بتادین هم روی زخمم نریختهاند.روزی که
مردم ایران شعار سرنگونی خامنه ای را سر
دادندسازمان عفو بینالملل با انتشار گزارشی خبر
از راه اندازی یک وب سایت ویژه در ارتباط با
سرکوب خونین اعتراضات مردم ایران در نوامبر
سال گذشته )آبان ٩٨ )داده است. این وبسایت
شامل ویدیوهای تایید شده، تصاویر بخشی از
قربانیان سرکوب اعتراضات، نام شماری از
قربانیان، وضعیت اینترنت و قطع آن در روزهای
حساس سرکوب است. به گزارش دویچه وله
آلمان، سازمان عفو بین الملل خواستار اعزام یک
گروه بین المللی حقیقت یاب در مورد سرکوب این
اعتراضات و امتناع حکومت ایران از قطع اینترنت
در مواقع بروز رویدادهای مشابه شده است.این
نهاد حقوق بشری در عین حال توصیههایی به
شورای حقوق بشر برای اعمال فشار به حکومت
ایران کرده است.
سرکوبی که نتیجه نداده است
از ٣٠٠ تا ١۵٠٠ کشته در عرض شش روز؛ این
کارنامه جمهوری اسالمی در آبان ٩٨ است. ولی
آیا این کشتار بی سابقه که به ظاهر اعتراضات را
سرکوب کرد، توانسته خشم نهفته معترضان را
نیز پایان دهد؟ از ٢۴ تا ٢٩ آبان ١٣٩٨ بسیاری
از شهرهای بزرگ و کوچک ایران صحنه
اعتراضات مردم بود؛ اعتراضاتی که با سه برابر
شدن یکشبه قیمت بنزین آغاز شد اما به سرعت
ارکان نظام جمهوری اسالمی را هدف
گرفت.شعارها از اعتراض به وضعیت اقتصادی به
سمت اعتراضات سیاسی کشیده شد و مردم شعار
سرنگونی جمهوری اسالمی را سر دادند و
عکس های آیت اهلل خمینی و خامنهای را پاره
کردند.خبرگزاری رویترز روز دوم دی ماه آن
سال، سه روز پس از سرکوب و در نتیجه فروکش
کردن اعتراضات، گزارش ویژه ای در این باره
منتشر کرد. رویترز در این گزارش به اطالعات
سه منبع نزدیک به بیت رهبری جمهوری
اسالمی استناد کرده بود. این سه منبع تایید
کرده بودند که دستور کشتار مستقیما از سوی
خامنه ای صادر شده است. رویترز نوشت: »علی
خامنه ای، رهبر جمهوری اسالمی با چهره ای
نگران و نابردبار خود را در انظار نشان داد. او
کارکنان ارشد امور امنیتی و دولت را گرد خود
جمع کرد و فرمانی با این مضمون صادر کرد: هر
کاری می توانید انجام دهید تا جلوی آنها را
بگیرید«.خامنه ای در این جلسه که روز یکشنبه
٢۶ آبان ٩٨ برگزار شده اظهار کرده است که
»جمهوری اسالمی در خطر است. هر کاری
میتوانید انجام دهید تا به این غائله پایان داده
شود. شماها این اختیار را از سوی من
دارید«.کشتار و سرکوب معترضان در جمهوری
اسالمی بی سابقه نیست. اما آنچه کشتار آبان ٩٨
را از سایر سرکوب ها جدا می کند، ابعاد کمی و
کیفی آن است. در آبان ٩٨ اما تا بدانجا پیش
رفتند که با هلیکوپتر به مردم شلیک کردند و
معترضانی را که از ترس تانکهای نظامی در نیزار
پنهان شده بودند به گلوله بستند. آیا نظام با
این کشتار به هدفش رسیده است؟
یک فعال سیاسی خارج کشور می گوید: تاریخ
نشان داده که اینگونه سرکوب ها باعث انباشت
خشم و نفرت می شوند. جامعه ایران هم به لحاظ
رفتارشناسی سیاسی در طول تاریخ همیشه به
گونهای بوده که آرام به نظر می رسیده اما در زیر
این آرامش نوعی تراکم خشم و نارضایتی وجود
داشته، مثل فنری که جمع میشود و ناگهان می
پرد.رضا علیجانی می گوید جامعه ایران یک
جامعه هیجانی است که در حاالتی مایوس و سرد
میشود و خشمش را جمع می کند ولی ناگهان
هیجان میگیرد و فاصله سردی و گرمیش امری
جهشی و ناگهانی است. بنابراین درست است که
در کوتاه مدت این اعتراضات را خاموش کردند
اما بر خشم و نفرت متراکم و بر فشردگی فنر در
حال انفجار افزوده اند. پاسداران خامنهای این
جوان ایرانی را هم کشتند .جان باختن نادر
مختاری یکی از بازداشت شدگان اعتراضات
آبانماه ٩٨پس از ماهها درد و شکنجه در
کهریزک. وی به علت ضربات باتوم و وخامت
اوضاع جسمی چند ماه در کما بوده است.به
گزارش سایت کلمه، او در روز ٢٩ شهریور جان
باخته است. جمهوری اسالمی تاکنون به صورت
رسمی گزارش دقیقی از تعداد کشتهها و افراد
بازداشت شده در جریان اعتراض ها اعالم نکرده
است. نادر مختاری ٣۵ ساله و از معترضان آبان
١٣٩٨ در شهر کرج بود. او پس از اعتراضات آبان
به مدت یک ماه مفقود شده بود، خانواده او پس
از یک ماه وی را در حالی که در کما بوده است
در بیمارستان شهدای شهر ری شناسایی و پیدا
میکنند.وی بالفاصله قبل از نوروز ١٣٩٩ و پس
از بهوش آمدن ظالمانه به زندان منتقل می شود.
او برخالف نظر پزشکان متخصص و مخالفت
شدید خانواده توسط ماموران امنیتی به
بازداشتگاه کهریزک )سروش ١١١١ کنونی(
منتقل شد. و در بهداری این زندان، با وضعیتی
وخیم بستری و زندانی میشود.
ماموران امنیتی با وجود وخامت حال این زندانی
اصرار بر نگهداری وی در بازداشتگاه کهریزک
)سروش ١١١ کنونی( داشتند. این امر منجر به
وخیم تر شدن حال وی شده و در نهایت روز شنبه
٢٩ شهریور وی مظلومانه به شهادت رسید
.تاکنون جنازه نادر به خانواده اش تحویل داده
نشده است و آنها بشدت تهدید شده و تحت فشار
قرار دارند. ادامه دارد
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
4
معضل تجاوز جنسی در سیستم قضاء ایران
مریم فومنی
هر بار که کسی تجربهاش از آزار جنسی و تجاوز
را روایت می کند، یکی پیدا می شود که آن
وسط ها از او بپرسد: »خب چرا شکایت نکرده ای؟
مگه مملکت قانون نداره؟«
سمانه، ٢٢ ساله، یکی از آنانی است که شکایت
کرد: »سال ١٣٨۵ من در شهر خودمان که یک
شهر کوچک و سنتی است، دانشجو بودم. یک روز
حدود ساعت شش عصر در راه برگشت به خانه،
سوار پرایدی شدم که مسافرکشی میکرد. من
تنها مسافرش بودم. ۵٠٠-۴٠٠ متر جلوتر، دو نفر
دیگر را هم سوار کرد. یکی جلو نشست یکی هم
عقب کنار من. دانشگاه ما خارج از شهر بود و
تاکسی باید یک جاده ی کمربندی را رد میکرد
که اطرافش مسکونی نبود. در همان مسیر،
مسافری که عقب کنار من نشسته بود، شیشهها
را داد باال و به راننده گفت کولر را روشن کند.
بعد یک دفعه در را قفل کرد و سر من را برد زیر
صندلی. من آن لحظه را تا آخر عمرم به یاد
خواهم داشت. انگار چند هزار سال نوری از
آسمان به پایین پرت میشوم و آن لحظه آنقدر
برایم کشدار می شود که انگار نامحدود است. فقط
فهمیدم که کمی جلوتر یک نفر دیگر را هم سوار
کردند و بعد، ماشین را نگه داشتند و چهار نفری
به من تجاوز کردند. آنقدر آن اتفاق برایم
هولناک بود که بسیاری از جزئیاتش را
خوشبختانه یادم نیست. چند ساعت بعد، من را
در نزدیکی محلهی خودمان در یک کوچه پرت
کردند پایین. چشم هایم را بسته بودند و من فقط
یک لحظه با آن حالِ زاری که داشتم توانستم
پارچه را بکشم پایین و یکی دو رقم از پالک
ماشین شان را بخوانم. در خانه نتوانستم به
هیچکس چیزی بگویم. از لحاظ جسمی انگار از
یک تصادف خیلی سخت جان به در برده بودم و
از لحاظ روحی که اصالً نمیتوانم شرح بدهم چه
بر من گذشته بود.
باالخره بعد از چند روز خودم را جمع و جور کردم
و تصمیم گرفتم که شکایت کنم. میدانستم
آنجایی که من را سوار کردند محل وقوع جرم
محسوب می شود و باید به کالنتری همان جا
مراجعه کنم. رفتم پیش رئیس کالنتری و جریان
را گفتم. حرف هایی که مثل سوهان روح بودند از
همان لحظه شروع شد. به من گفت: “خب
نمی شود که چند نفر الکی به سراغ یکی
بروند. حتما خودت یک کاری کردی.”
رئیس کالنتری من را خیلی اذیت کرد و در
نهایت پیش یکی از افسرها فرستاد. به آن افسر
گفتم میشود کمک کنید که این پرونده محرمانه
باشد؟ گفت: “نه دیگه نمیشه. رفتی عشق و
حال ات رو کردی و السات رو زدی و سکس ات
رو کردی و حاال که پسره قال ات گذاشته، اومدی
شکایت و میگی که محرمانه باشه؟”
گفتم پدر من یک آدم قدیمی متعصب است که
اگر بداند چه اتفاقی افتاده، بدون اینکه چیزی
بپرسد، من را می کشد، حتی اگر بداند من مقصر
نبودم هم برایش فرقی نمیکند. او انگار آتو از من
گرفته باشد تا یک چیزی میشد میگفت:
»شماره ی بابات رو باالخره گیر میآورم، باید در
جریان باشد.« هر بار که این را میگفت انگار تمام
دنیا روی سرم خراب میشد. من واقعاً همان قدر
که از آن تجاوز، ترسیده بودم، همان قدر هم
میترسیدم که خانواده ام بفهمند. مطمئن بودم
پدرم اگر ماجرا را بفهمد بالفاصله من را میکشد.
آن افسر به قدری اذیتم کرد و حرف های رکیک
به من زد که فکر کردم دستم به جایی بند نیست
و در نهایت پیگیری پرونده را رها کردم. هر بار
میگفت برو هفتهی آینده بیا، یا مثالً
میگفت: “خب حاال دیگه با اونا چیز کردی به ما
هم یک شیرینی بده دیگه.” وقتی این حرف ها را
میزد، من یک دختر تنها، با خانواده ای متعصب،
که هیچ قانونی پشتم نبود و حمایت هیچکس را
نداشتم، واقعاً ال ل می شدم و نمی دانستم چه کنم.
من همان چند شماره از پالک ماشین را به آنها
دادم و گفتم که میتوانم راننده را چهره نگاری
کنم. آدرس جایی را هم که سوارم کردند، دادم و
از پلیس خواستم که دوربین های آن محل را چک
کنند و ماشین را پیدا کنند. وقتی اینها را
میگفتم، به من میخندیدند و می گفتند فکر
کردی توی آمریکا زندگی میکنی که از ما
میخواهی برویم دوربین ها را چک کنیم، خب
مسافر بودی و سوار شدی. می گفتم بله مسافر
بودم، اما بعدش آنها به من تجاوز کردند.
میگفتند اگر میتوانی ثابت کن. این رفت و
آمدها به کالنتری تقریباً یکی دو ماه طول کشید.
برای من حتی پرونده تشکیل ندادند و من هم
که دیدم دستم به جایی بند نیست و هیچ
پیگیری نمی کنند، دیگر رها کردم.« کار سمانه
اصالً به دادگاه و قانون نرسید. ضابطان قضایی که
باید شکایت او را ثبت، پیگیری و به دادگاه ارسال
میکردند، آنقدر سنگاندازی کردند که از ادامهی
این مسیر سخت دست کشید. کیمیا نوعپرست،
وکیل دادگستری که یکی از موکالنش پرونده ای
شبیه سمانه داشته، همراهی و حمایت خانواده ی
فرد آزاردیده را یکی از عوامل موثر در پیشبرد
پیگیری های حقوقی می داند. او از پرونده ی یکی
از موکالنش مثال میزند که مثل سمانه دختر
دانشجویی بود و از سوی راننده ی ماشین
مسافربری و مسافر همدستش، مورد تجاوز قرار
گرفته بود و از آنجا که با حمایت و همراهی کامل
خانواده اش شکایت کرده بود، پلیس هم همکاری
خوبی با او به عنوان وکیل پرونده داشت:
»متجاوزان خیلی زود شناسایی و دستگیر شدند
و برای مباشر اصلی تجاوز حکم اعدام صادر شد
که در مرحلهی اعتراض و تجدیدنظر است.«
به گفتهی این وکیل دادگستری دسترسی به
وکیل یا مشاوره ی حقوقی نیز از دیگر عواملی
است که احتمال اینکه شکایت فرد آزاردیده
جدی گرفته شود و به آن رسیدگی شود را
افزایش می دهد. او میگوید: »حتی اگر کسی
توانایی مالی گرفتن وکیل نداشته باشد، میتواند
دست کم از یک وکیل برای یک ساعت مشاوره ی
حقوقی بگیرد. مبلغ این مشاوره ها اصالً باال نیست
و پس از آن می توان مراحل بعدی را بر اساس
این مشاوره ی حقوقی پیش برد.«
در صورت نبود این امکان، یک راه دیگر تماس با
خانه های امن و استفاده از مشاوره های حقوقی
آنها است. گرچه تعداد خانه های امن محدود و
امکانات آنها اندک هستند اما میتوانند در مواقع
لزوم وکیل معرفی کنند یا مشاوره ی حقوقی به
زنان آزار دیده بدهند.
قانون ناقص است و شاکی ممکن است
مجازات شودیکی از نگرانیهای زنان مورد
تجاوز قرار گرفته نیز این است که نتوانند
اجباری بودن رابطهی جنسی را ثابت کنند و به
داشتن رابطهی نامشروع متهم شوند.
ثبت شکایت خوان اولی است که اگر فرد آزاردیده
از آن به سالمت عبور کند، تازه سر و کارش با
قانونی است که تجاوز را تحت عنوان »زنای به
عنف« یعنی رابطهی جنسی با اکراه آورده است.
یک وکیل دادگستری که دفاع از بسیاری از زنان
آزاردیده را در پرونده های تجاوز و آزار جنسی بر
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
5
عهده داشته و با نام مستعار الله احمدی از او یاد
میکنم، میگوید: »قانون ناقص است. اثبات
تجاوز و آزارهای جنسی بسیار سخت است و
زنانی که شکایت می کنند ممکن است خودشان
محکوم و مجازات شوند.«
معرفی کتاب شکنجهی سفید
احمد حاجی قادر مرحومی
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و از اعضای
کانون مدافعین حقوق بشر در ایران در گفتگو با
دوازده زن زندانی سیاسی. با مقدمهی شیرین
عبادی. سوئد: نشر باران.٢٠٢٠ .١٩١ ص.
وقتی که نرگس محمدی داستانِ عمل جراحی
دخترش کیانا را برایم میگفت، غروب یکی از
روزهای آخر تیرماه ١٣٨٩ بود. درست فردایِ
شبِ آزادی اش از زندان اوین، سالی که
دوقلوهایش سه سال و نیمه بودند. تقی رحمانی،
نوشین احمدی و من کنار تختش در بیمارستان
ایرانمهر ایستاده بودیم و نرگس با کلماتی
نامفهوم که به سختی شنیده می شد چیزهایی
میگفت. ناگهان به نام صدایم کرد. به طرفش خم
شدم و گوش هایم را نزدیکتر بردم تا صدای
ضعیف و لرزانش را بهتر بشنوم و شنیدم که گفت:
»… وقتی کیانا را زاییدم سزارین شده بودم و
شکم ام پر از بخیه بود اما وقتی بغلش میکردم
انگار تنِ گرمش مرهم بخیههایم بود … شبی که
دستگیر شدم کیانا را تازه از بیمارستان به خانه
آورده بودیم. شکمش پر از بخیه بود ولی منِ
بیمرام مرهم بخیههاش نبودم. منِ بیمرام بعد از
عمل تنهایش گذاشتم و رفتم زندان…«. پیش از
آن که دوباره از هوش برود چند بار به سختی و
با زبانی سنگین یک جمله را تکرار کرد: »من
بیمرام بودم … من بی مرام بودم«. اشک هایم را
ندید چون صورتم را نیمرخ نزدیک دهانش برده
بودم تا صدایش را بشنوم. حرفش که تمام شد،
میخواستم بگویم »نرگس جان، تو بیمرام
نبودی، بیمرام…« اما چیز دیگری گفتم و با
قربان صدقههای از ته دل سعی کردم در تحمل
بارِ سنگین اندوه و عذابش شریک شوم.
بیتابیاش پایان نداشت و قربان صدقههای من
هم تنها اشک های خودم را بیشتر می کرد و بس!
دوباره از هوش رفت و پرستار آمد و ما هم رفتیم!
حاال پس از گذشت ده سال، داستانِ ناتمامِ
نرگس را در آن غروب غمگین، به تمام و به کالم
خودش در کتاب شکنجهی سفید میخوانیم:
»کیانا عمل جراحی کرده بود. برای معاینه ی
زخمهایش که در دو طرف شکمش بود به
بیمارستان رفته بودیم. حدود ساعت ده شب به
خانه برگشتیم }…{ زنگ در به صدا درآمد.
مأمورین در حیاط خانه ایستاده بودند. چند نفر
هم باال آمدند و شروع کردند به تجسس خانه.
وقتِ خواب بچهها بود و گریه میکردند. علی
عادت داشت روی پایم بخوابد. او را روی پایم
گذاشتم و خوابش برد. کیانا را بغل کردم. تب
داشت. بی قرار بود. نگران و بیتاب، مردها را که
خانه را شخم میزدند نگاه میکرد. زمان رفتن
من فرا رسید. جدا شدن از کیانا یکی از
سخت ترین و جانکاه ترین وقایع زندگی من بود.
کیانا در آغوش تقی گریه می کرد و می گفت
مامان نرو. مأمورها باالی پلهها ایستاده بودند و
دستور میدادند زودباش و حرکت کن. پلهها را تا
نصفه پایین آمده بودم که کیانا با صدایی بیمار و
با گریه گفت مامان بیا منو بوس کن. نگاهی به
مأمور کردم. گفت برو. پله ها را به سمت باال
دویدم. محکم بوسیدمش. تب داشت و من از درد
جدایی آتش گرفته بودم…« )ص. ٢١ )
کتاب شکنجه ی سفید اخیراً توسط نشر باران و
با مقدمه ی شیرین عبادی منتشر شده است.
نرگس در این کتاب شرح دستگیری ها و ایام
سلول انفرادی اش را از دوران اصالحات در سال
١٣٧٩ تا سالهای اخیر مکتوب کرده است. افزون
بر این، با دوازده زن از هم بندانش در بند عمومی
زنان اوین مصاحبه کرده و روایات آنان از
دستگیری و سلول انفرادی در زندان های اوین،
قرچک، مشهد و کرمان را در این کتاب آورده
است. محل انجام مصاحبه ها بند عمومی زنان
زندان اوین است. مصاحبهکننده و مصاحبه
شوندگان همگی زندانی هستند. تدوین کتاب نیز
در زندان انجام شده است. این ویژگیِهای
تکان دهنده، کتابِ شکنجه ی سفید را از
نمونه های مشابه متمایز میکند. هر چند بر
اساس بررسی صد سال خاطرات زندان که در
دفتر »روایتهایی از زندان« منتشر شد، می توان
گفت که تعدادی از خاطرات از جمله کتاب بهمن
احمدی امویی و بخش هایی از کتاب حسن
یوسفی اشکوری نیز در داخل زندان نوشته شده
اما تفاوت شکنجهی سفید با این دو مورد، در
سامان دهیِ کاری گروهی و نوعی »باهم نوشتن«
در مکانی است که از قضا ممنوعیت ها و
ناهنجاری های آن، سوژه ی اصلی تدوین این
مجموعه است. نوشتن از ممنوعیت ها در مکانی
ممنوع!نام و مشخصات مصاحبه شوندگان پیش از
انتشار این کتاب در رسانه ها منتشر شده است.
زنانی از میان زندانیان سیاسی-عقیدتی و نیز
زندانیان دوتابعیتی که اسامی آنها به ترتیب زیر
در کتاب آمده است: نیگارا افشارزاده، شهروند
ترکمنستان با اتهام جاسوسی؛ آتنا دائمی، فعال
مدنی با اتهام توهین به رهبری و توهین به
مقدسات و…؛ زهرا زهتابچی، پژوهشگر علوم
اجتماعی با اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین
خلق؛ نازنین زاغری، شهروند ایرانی-بریتانیایی با
اتهام جاسوسی و…؛ مهوش شهریاری، شهروند
بهائی؛ هنگامه شهیدی، روزنامه نگار با اتهام اقدام
علیه امنیت کشور و …؛ ریحانه طباطبائی،
روزنامه نگار با اتهام تبلیغ علیه نظام؛ سیما کیانی،
شهروند بهائی با اتهام تبلیغ علیه نظام؛ فاطمه
محمدی، فعال مدنی با اتهام عضویت در
گروه های تبشیری و فعالیت مسیحیت؛ صدیقه
مرادی، زندانی سیاسی دههی شصت و دههی نود
با اتهام محاربه و ارتباط با گروه های معاند نظام؛
نازیال نوری، پزشک و از دراویش گنابادی با اتهام
اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور؛
شکوفه یداللهی، روان شناس و از دراویش گنابادی
با اتهام اجتماع و تبانی. این کتاب که حاصل
مصاحبههای نرگس محمدی با هم بندانش به
قصد بیان تجارب آنان از سلول انفرادی است،
بیتردید منبعی است دست اول برای پژوهش
درباره ی سلول انفرادی همچون مصداقی از
شکنجه ی سفید! »سلول انفرادی مثل یک قوطی
دربسته است. هیچ اراده ای برای بازکردن درِ آن
نداری…هر بار ناگهان و بدون آمادگی قبلی با
صدای بلندِ برخوردِ قفل به در، درِ آن را باز
میکنند. هروقت که کسی اراده کند میتواند این
کار را انجام دهد، هرکسی غیر از خودت.« )آتنا
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
6
دائمی، ص ۶٩« )در حمام قرچک، یک
سردوش درست باالی سنگ و چاه توالت
بود. با وضعیتی که توالت های سنتی زندان
داشتند و فاضالب ها باالزده بود، ایستادن
روی چاه توالت غیر ممکن بود. توالت آنقدر
کثیف و آلوده بود که بوی تعفن شبانه روز
اذیتمان می کرد.« وقتی زندانی در اتاقی عاری
از زندگی به سرمیبرد، گاه با شکل دادن به خمیر
نان و گاه با ساختن شکل های انسانی از ظرف های
پالستیک تالش می کند تا برای خود همدم و
همبند خلق کند اما سعادتِ حضور موجودی زنده
حتی مورچه هایی که دنبال خردهنان های مانده از
غذایت می آیند یا مگسی که باز شدن در را
غنیمت میشمارد و وارد سلولت میشود چیز
دیگری است. حرکت است و صدا … حاال آن دمِ
خوشی را مجسم کن که »پروانه«ها به سراغت
بیایند: »یک روز، یک پروانه روی موکت نشست.
شروع کردم به صحبت کردن با او. قربانش رفتم.
عزیزش خواندم و … نگهبان آمد و شروع کرد به
فحش دادن که شما همه تان دیوانه هستید اما
من که بهترین حس را از پروانه گرفته بودم، هیچ
نگفتم و به حضور پروانه در سلولم هیچ اشاره ای
نکردم.« )صدیقه مرادی، ص. ١٧٣)
»زنگ بند شبیه صدای زنگ قدیمی درِ خانه های
مسکونی بود. نمی توانید تصور کنید که بلند شدن
صدای این زنگ چگونه بند دلم را پاره میکرد.
صدای پای زن زندان بان شروع میشد: تق تق
تق، اگر جلوی درِ سلولم متوقف میشد دلم
میریخت که بازجویی دارم. اگر سلولم را رد
میکرد و می رفت، نگران می شدم که چرا در
سلول رها شدم و تا کی خواهم ماند…« )نرگس
محمدی، ص. ٢۵)زندگی در سلول انفرادی از
سوی زندان بانان طوری طراحی میشود که
ابتدایی ترین نیازهای انسانی حذف میشود.
چنین موقعیتی در استمرار و تداوم خود اغلب
امور ذهنی را در بلندمدت تحت الشعاع قرار
میدهد. دغدغه های ذهنیِ زندانی پیرامون
مسائلی همچون بازجویی شدن یا نشدن، شکنجه
شدن یا نشدن، فراموش شدن یا نشدن، و عملی
شدن یا نشدن تهدیدهای بازجو چرخ میزند. این
وضعیت در تکتک این مصاحبه ها و در پاسخ های
این زنان به پرسش های نرگس مشهود است. به
این ترتیب، شکنجه ی سفید با پرداختن به دو
موضوع عمده، یعنی نادیده گرفتن نیازهای
ابتدایی و نیز دغدغه های ذهنیِ زندانی انفرادی،
شکل گرفته است. مشاهدات این زنان از وضعیت
فجیع بهداشت، بدرفتاری بازجویان و مخوف
بودن امر درمان آن چنان به وضوح و با جزئیات
طرح می شود که خود نشانگر میزان رنجی است
که وجود زنانه ی آنها را سخت آزرده است. »در
حمام قرچک، یک سردوش درست باالی سنگ و
چاه توالت بود. با وضعیتی که توالت های سنتی
زندان داشتند و فاضالبها باالزده بود، ایستادن
روی چاه توالت غیر ممکن بود. توالت آنقدر کثیف
و آلوده بود که بوی تعفن شبانهروز اذیتمان
میکرد.« )شکوفه یداللهی، ص ١٨۵ .)
فاطمه محمدی اما درباره ی رفتار بازجویان
پرسشی را طرح میکند که پاسخ آن را تنها
میتوان در ذات شکنجهگر و جنسیتزده ی
بازجویان یافت: »برای من جای سؤال بود که چرا
وقتی در مورد مسیحیت بازجویی میشدم با
چشم بند و رو به دیوار بودم اما وقتی میخواستند
با من در مورد مسائل شخصی ام به عنوان یک زن
صحبت کنند بدون چشمبند بودم و ایشان را
میدیدم.« )فاطمه محمدی، ص. ١۶۶)
اما بیان عواطف مادری و اضطرابهای مادرانه در
سلول های انفرادی، یکی از دغدغه های اصلی
نرگس در تهیه ی این مجموعه است.
دلتنگیهایی که ابراز آن از سوی زنان حتی در
دهههای گذشته گاه موجب قضاوت های
بیرحمانه و جنسیت زدهای می شد که یک
سویه ی آن با هدف تمسخر عواطف مادرانه در
میدان مبارزه بود و سویهی دیگرش حذف مادران
از میدان مبارزه را نشانه گرفته بود! جسارت
ارائه ی تصویر مادر شورمند و مبارز، جسارتی
است یگانه که از دل جنبش های اجتماعی
دهههای اخیر، و به طور مشخص، جنبش زنان
ایران سر برآورده است. این جسارت در بیان
دلتنگیهای مادرانه از البهالی سطور نامه هایی
که نرگس پس از دستگیری مجددش در سال
٢٠١۵ برای دوقلوهایش مینوشت کامالً
محسوس است.»از فکر کردن به علی و کیانا
میگریختم. دلم بیتاب و بیقرار بود. وقتی
ناخودآگاه اسمشان به ذهنم خطور میکرد بلند
میشدم و دور سلول می دویدم. احساس میکردم
اگر بنشینم از شدت غم فرو می پاشم. مطمئن
بودم که بچهها روزهای سختی دارند. از خدا
میخواستم من را از ذهن و دل بچهها بگیرد… .«
)نرگس محمدی، ص. ٣٨)دلتنگی و
پریشان حالیای که نرگس را در حصار تنگ
چهاردیوار سلول به چرخشی دیوانه وار میکشاند
در ذهن نازنین زاغری به شکلی دیگر نمود پیدا
میکند: »همیشه درگیر این سؤال بودم که چرا
بچهام را از من گرفتند. من که تا دو هفته پیش
شیرش میدادم. صبح ها که چشم باز میکردم
دنبال گیسو بودم. تصویری از او داشتم که موهای
لختش را در خواب از صورتش کنار میزد. فکر
میکردم در رؤیا هستم. باورم نمی شد از گیسو
جدا شده ام. من و گیسو هیچ وقت از هم دور
نبودیم. حاال بچهام را از بغلم گرفته بودند. فکر
میکردم االن گیسو تب دارد. فکر میکردم بدون
من چگونه غذا میخورد و می خوابد؟« )نازنین
زاغری، ص. ٩٢)هوش شهریاری تجربه ی شش
ماه انفرادی و ده سال زندان را همیشه با سخاوت
و مالحت طبع تحلیل میکند اما وقتی از او
درباره ی سخت ترین تهدید آن دوران میپرسند،
مشخصاً از تهدیدی می گوید که فرزندش را نشانه
گرفته بود: »سخت ترین تهدید وقتی بود که
بازجو به من گفت پسرت هفته ای دوبار میآید
مشهد و این خطرناک است و ممکن است در راه
سانحه ای پیش بیاید.« )ص. ١١۴ .)یخ میزنم
وقتی خود را جای مادری می گذارم که تهدید
جانیِ فرزندش از تکتک کلمات یک بازجو به
جانم می ریزد…شکنجه ی سفید با پرداختن به دو
موضوع عمده، یعنی نادیده گرفتن نیازهای
ابتدایی و نیز دغدغه های ذهنیِ زندانی انفرادی،
شکل گرفته است. اما صدیقه مرادی از عذاب
وجدانی میگوید که در پدیداریِ آن هم بازجو
مقصر است و هم نگاه سنتی جامعه: »در سلول
به این فکر میکردم که من نتوانستم آن طور که
باید به دخترم برسم یا اینکه کمتر رسیدگی
کرده ام. و قاعدتاً دلم می شکست. از خداوند
فرصتی برای جبران می خواستم.« )صدیقه
مرادی، ص. ١٨١ )
دستاویز قراردادن فرزندان برای آزار دادن مادران
زندانی فقط زندانیان سیاسی را دربرنمی گیرد
بلکه برای اذیت کردن زندانی های دوتابعیتی نیز
به کار میرود: »بازجو گفت اینجا ته خط است.
یعنی فکر کن اینجا قبر است. فکر کن مُردی و
ما دو نفر نکیر و منکر هستیم … راستش من وضع
روانی خوبی نداشتم چون خیلی نگران دختر و
پسرم بودم. به من گفتند بچههات وسط خیابان
مانده بودند و در نتیجه ناچار شدند آنها را به
پرورشگاه تحویل بدهند. یک روز بازجو صدایم
کرد و گفت آلدار )پسر ۶ ساله ام( به شدت بیمار
است. کلیه الزم دارد و دارد میمیرد … بعد از
هشت ماه که توانستم با مادرم تلفنی تماس
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
7
داشته باشم من باور کرده بودم بچههایم
پرورشگاه هستند و همسرم گذاشته و رفته … بعد
فهمیدم که همهی این ها دروغ بوده است.«
)نیگارا افشارزاده، ص. ۵۴-۵۵ .)اما حرف های
نازیال نوری یادآور این نکته است که اگر در
دههی شصت و پیش از آن مادران پشت درِ
زندان های مخوف ایران بیتاب شنیدن خبری از
فرزندان خود بودند با شکل گیریِ جنبش های
اجتماعی جدید، مادران و فرزندان در کنار هم
پای به میدان مبارزه گذاشته و هزینه
داده اند:»پسر من به همراه من بازداشت شد. من
مدت ها از او بی خبر بودم. بزرگ ترین نگرانی من
وضعیت پسرم بود … وقتی من و فرزندم بازداشت
شدیم او تیرخورده و مجروح بود … در تماس های
تلفنی به همسرم میگفتم سراغ او را بگیرند مبادا
مثل ستار بهشتی زیر شکنجه و در سلول انفرادی
کشته شود … مدتِ بی خبری من از “کیارش”
تلخترین و بدترین دوران زندگی من بود.« )نازیال
نوری، ص. ١٩١)و باز نرگس است و حکایت
رنجهای مادرانه اش که به نوعی دیگر رنجهای آنا
آخماتوا، شاعر ضد بولشویک روس، را در دوری
از پسرش به یاد میآورد، رنجهایی که از لحظه
لحظه ی آن شعر باریده است :
آنها سپیده دمانت می بردند،
من در پی ات آمدم،
گویی از پس تابوت تو گام می زنم،
در اتاق های تاریک کودکان زاری میکردند،
شمع بر شمایل تابان دود می پراکند.
سرد، واپسین بوسه بر شمایل
سرد، عرق دانه های روی پیشانی
چون زنان استرلیتسی
پای دروازه ی کرملین زاری خواهم کرد.
آن سوتر یک نفر چشمانش را پاک می کند
بغ بغوی کبوتر زندان آب می شود
»یک روز صبح تعدادی لباس شخصی دم درِ
منزل پدر و مادرم در زنجان آمدند و بدون هیچ
حکم بازداشتی و فقط برای پرسیدن چند
سؤال … گفتم راستش را بگویید اگر بازداشتم
میکنید بگویید بدانم. خانمِ همراهشان گفت: نه
به هیچوجه. قسم خورد که فقط چند سؤال دارند
)…( علی و کیانا رفتار عجیبی داشتند. علی با
سرعت دوید و تفنگ زرد رنگش را زیربغلش زد
و آمد گوشه ی مانتوام را گرفت. کیانا هم که دامن
خوشگلی پوشیده بود با سرعت خودش را به من
چسباند که مامان ما را تنها نگذار، ما هم با تو
میآییم. جدا شدن از بچهها به مراتب سختتر از
دفعهی قبل بود … وقتی ماشین وارد اوین شد و
تحویل ٢٠٩ داده شدم، خانمِ همراه که دم درِ
منزل پدرم قول داده بود فقط چند سؤال است و
باز خواهم گشت، برای صرف شام وارد بند ٢٠٩
شد. به او گفتم تو خودت بچه داری )چون داخل
ماشین از طریق موبایل با فرزند کوچکش صحبت
میکرد و به او اطمینان میداد که مامان شب
برمی گردد( بچههای من را دیدی؟ چرا دروغ
گفتی؟ هر چند که اگر راستش را هم میگفتی
من کاری نمیتوانستم بکنم ولی الاقل بچههایم
را بغل میکردم و میبوسیدم و قول نمیدادم که
زود برمی گردم …« )ص. ٣٧-٣۶ )
این رنجهای مشترک و دردهای پنهانیِ مادران
زندانی پنج سال پیش از زبان نرگس در نامههایی
که شرح رنج دوریِ او از فرزندانش بود، از طریق
رسانه ها با افکار عمومی در میان گذاشته شد
وهمزمان، جدلی گسترده بر سر »حق« اکتیوی
ست بودن مادران برانگیخت. قضاوتهای نا
عادالنه درباره ی عواطف مادرانه ی نرگس و نادیده
گرفتن اهمیت نقش اکتیویستی مادران، زمینه
ساز بحث بر سر تعریف نسبت مادری با اکتیویسم
شد. و زمینهی راه اندازی »کمپین حمایت از
مادران زندانی« را فراهم ساخت. این کمپین به
همت گروه کوچکی از زنان کنشگر در داخل
ایران تشکیل شد و به سرعت مورد حمایت افراد
و نهادهای گوناگون قرارگرفت.
نسرین ستوده که در آن زمان خارج از زندان بود،
در حمایت از این کمپین پیام داد و مطلب نوشت.
کانون مدافعان حقوق بشر، سازمان زنان برنده ی
جایزه ی صلح نوبل، کارزار لغو گام به گام اعدام
)لگام(، سازمان گزارشگران بدون مرز، مادران
پارک الله، افراد صاحب نام و درد آشنا یکصدا به
حمایت از این کمپین برخاستند. ما، گروه
کوچکی از زنان کنشگر، نیز در حمایت از نرگس
و کمپین حمایت از مادران زندانی در مقابل کاخ
صلح دادگاه بینالمللی الهه تجمعی برگزار
کردیم. در این تجمع شیرین عبادی دو
خواسته ی اصلی این کمپین یعنی آزادی مادران
زندانیِ سیاسی-عقیدتی و به رسمیت شناختن
حق مش ارکت سیاسی و اجتماعیِ مادران
اکتیویست از سوی جامعه و دولت را بیان کرد.
کتاب شکنجه ی سفید بار دیگر دغدغه های
مادرانهی زنان اکتیویست را به ما یادآوری
میکند. روایت های این کتاب افکار عمومی را
نسبت به بخشی از رنجهای زندانیان سلول های
انفرادی جلب می کند. بازگویی رنج راویان این
اخبار، شاید مرهمی بر زخمهای کهنهی مادران
و زنان زندانی این سال ها شود اما بیان رنجها و
نگرانی های مشترک مادران زندانی، یاد آن
شورمندیِ فراموش شده ی سال های همبستگی
زنان اکتیویست در داخل و خارج از زندان و ایران
را نیز زنده می کند.
تکرار مصنوعی تاریخ در شرایط نوین
سید اسماعیل هاشمی
بهدرستی میتوان گفت که با ورشکستگی کامل
نظری و عملی حاکمیت والیت فقیه، وضعیت
جامعه و همچنین کل دستگاه دیکتاتوری حاکم
وارد مرحله ای حسّاس شده است. با گذشت هر
روز، پیامدهای برآمده از تضاد آشتیناپذیر میان
حاکمیت مطلق والیت فقیه با منافع ملّی و
خواست های اکثر مردم به شکل های گوناگون
گریبانگیر حکومت می شود. یکی از مشخصههای
این وضعیت حسّاس، روند ریزش پُردامنه و
ٔ پایگاه ا جتماعی حکومت است. تکرار بیوقفه
ترفندهای گذشته، از قبیل اجازه ٔ ظهور
پدیده هایی مانند ”دولت مهرورزی“ یا ”دولت
تدبیر و امید“، و سخنرانی های رادیکال نما و قول
و وعده های دروغِ سیاستمداران در کارزارهای
انتخاباتِ مهندسی شده، دیگر آنچنان تأثیرگذار
نخواهد بود. در زیر پوستِ جامعه، تحوّل هایی
مهم در روندِ درک عمومی از واقعیت های
اجتماعی-سیاسی و شناختِ هویت مُسببان
وضعیتِ بسیار دشوار کنونی کشور در حال
شکل گیری است.
گفتههای علی خامنه ای- به قول خودشان، در
حکم نماینده ٔ خدا بر زمین- در سطح جامعه با
بیاعتنایی، تنفر، یا تمسخر روبرو میشود.
افرادی از جنس احمدی نژاد یا حسن روحانی در
مقام رئیس جمهور، کارگزاران ارشد و تحلیلگران
و رسانه هایی از جنس اصولگرایان تا مُدعیان
اصالح پذیری دیکتاتوری والیی، و به عبارت دیگر
کل ”نظام“، نزد افکار عمومی بی اعتبار شده اند.
در این ارتباط، با شدّت یافتن بحران های
چندجانبه ٔ حاکمیت اسالمی کنونی، سران
”نظام“ و در رأس آنان علی خامنه ای، به رغم
داشتن توان سرکوب خونین، میدانند که ادامه ٔ
وضعیت کنونی قابل دوام نیست و حکومت در
درون کشور با تهدیدهای رو به افزایشی روبرو
است. از این رو، سازمان دهی ”تغییرهای
حساب شده“ به منظور تداوم قدرت دیکتاتوری و
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
8
حفظ منافع کالنِ الیههای فوقانی بورژوازی، تنها
راهِ ناگزیر در برابر رژیم والیت فقیه است.
بهره برداری مستقیم و غیرمستقیم از شخصیت ها
و جریان های سیاسی، از جمله روش ها و
گزینههای مورد توجه باالترین ردههای دستگاه
والیت فقیه، سیاست گذاران، و کارگزاران امنیتی-
تبلیغاتی حکومت برای دفع کردن خطرِ
فاصلهگیریِ مردم از حاکمیت، و قرار گرفتن در
برابر آن، بوده است.
در مدیریت کردن اوضاع به شدّت بحرانی و
خطرناک سال ١٣٩٢ ،یعنی در شرایطی که
دستگاه دیکتاتوری والیی در برابر مردم در
وضعیتی بسیار نامتعادل قرار گرفته بود و پژواک
اعتراض های جنبش سبز و کودتای انتخاباتی
١٣٨٨ هنوز طنین انداز بود، اصالح طلبان برای
هموار شدن راهِ ظهور پدیده ٔ حسن روحانی و
”دولت تدبیر و امید“ نقشی بسیار اساسی ایفا
کردند، نقشی که در چارچوب سیاستِ
”اعتمادسازی با حاکمیت“ با هدفِ بیرون نگه
داشتن مردم از صحنه و جلوگیری از تأثیر
گذاری شان بر تحوالت، تا کنون چندین بار تکرار
شده است. اما اکنون این اصالح طلبانِ مطیع
رهبری، به همراهِ فلسفهبافان و نظریهپردازان و
هواداران دوآتشهشان که در داخل و خارجِ کشور
مدّعی امکان آزادی خواهی در زیر سایه ٔ
حاکمیت والیت فقیه بودهاند، در بنبستی نظری
و عملی قرار گرفته اند. بدین سان، آنان نیز برای
بقای خود و برون رفت از وضعیت اسفناک
کنونیشان، به عبارت دیگر برای تمدید تاریخ
مصرفشان در مسیر ”حفظ نظام“، مجبورند که
تغییرهای حساب شده ای را- به ویژه در حیطه ٔ
روابط ”خودی و غیرخودی“- به اجرا گذارند. از
این روست که شاهد انتشار دور جدیدی از
تئوری بافیهای ناب کسانی مانند سعید حجاریان
در زمینه ٔ ”اصالح پذیری دیکتاتوری والیی“
هستیم که هدف اصلی آنها سازمان دهی طیفی از
نیروها و فعاالن سیاسی در خارجِ کشور است.
حجاریان می گوید: ”بخش هایی از خارج نشینها
فارغ از عقاید سیاسی شان، روی مفهوم وطن و
حراست از آن توافق دارند.“ در ادامه، او خیلی
روشن بیان می کند که: ”این افراد اوّالً باید قادر
باشند به ایران تردد کنند و سپس … تبدیل به
سخنگویان اصالحات در غرب شوند.“ بدین
ترتیب، میبینیم که برای بازسازی و ارائه ٔ شکل
جدیدی از گفتمان و سازمان دهی نیرو بَر گِرد
”اصالح پذیری دیکتاتوری والیی“ حرکت های
مشخصی آغاز شده است.
هدف از این حرکت ها، بهره برداری از نیروهایی
است که یک دهه پس از تالشِ بسیار ناموفق
حول محورِ ایجادِ اتحاد بین اصالح طلبان
و ”جمهوری خواهان“ اکنون بهشدّت دچار
سردرگمی، تشتّت نظری، و بحران هویت شده اند.
به این ترتیب، از چند ماهِ گذشته، و بهویژه در
پرتو پیامدهای بسیار جدّیِ خیزش های مردمی
آبان ٩٨ ،گفتگوهایی در داخل و در ارتباط با
برخی از جریان ها و چهره های خارج از کشور
راه اندازی شده است. این گونه بحثها و
گفتگوهای از قبل تمرین شده، بر اساس
موضوع هایی مصنوعی و بیخطر برای رژیم، با
ارجاع دادنِ مخاطبان به برهه های زمانی گذشته،
مدّعی ایجاد ”همدلی“ و ارتباط میان طیفی از
فعاالن و جریانهای سیاسی در داخل و خارج
کشور است. مسلّم است که دستگاه امنیتی
جمهوری اسالمی نسبت به هرگونه سازمان دهی
و ایجاد ارتباط علنی و غیرعلنی بین فعاالن و
جریان های سیاسی داخل و خارج کشور به شدّت
حسّاس است. بنابراین، راه اندازی چنین
پروژه هایی، برای مثال مناظره و مباحثههای اخیر
که ”انصاف نیوز“ سازمان داده است، و گزینش
شرکت کنندگان در آن، بدون اجازه و نظارت
مستقیم ”سربازان گمنام امام زمان “ حکومت
اسالمی بسیار بعید است.
برای آشنایی با خطوط نظری و بهخصوص
سمت گیریهای اجتماعی-اقتصادی ”انصاف
نیوز“ که خود را ”رسانه ای خصوصی برای پوشش
اخبار و تحلیل“ معرفی میکند، میتوان به
یادداشت اخیر امیرحسین ناظری کنزق، عضو
تحریریه ٔ این رسانه با عنوان ”چپها باعث
اوضاع بدِ اقتصادی ایران هستند“ مراجعه کرد که
نشانگر دیدگاهی ضد چپ و مدافع نولیبرالیسم
اقتصادی است. ناظری کنزق در این یادداشت،
که هفته ٔ گذشته )دوّم شهریور( منتشر شد، به
انباشت سرمایههای عظیم خصوصی و
شبهخصوصی و عملکرد اقتصاد سیاسی بهغایت
ٔ دیکتاتوری والیی به نا عادالنه ای که زیر سایه
نفع الیههای فوقانی سرمایه داری و
ثروت اندوزی های کالن در حکومت جمهوری
اسالمی شکل گرفته است هیچ اشاره ای نمی کند.
در مقابل، او نیز وضعیت فاجعهبار کنونی اقتصاد
ملّی را به سیاست های سال های اوّل پس از
را ٔ بروز بحران اقتصادی کنونی انقالب، و ریشه
ٔ نیروهای چپ نسبت به برنامه های ترقیخواهانه
میدهد و می گوید:
”نقش گروه های چپ در انقالب بر کسی پوشیده
نیست. شعارها و آرمان های چپ گرایانه از همان
ابتدای انقالب تبدیل به بخشی از شعارهای
انقالب اسالمی شد… تحصیل رایگان، امکانات
رفاهی رایگان برای همه، فراملی گرایی و… تنها
بخش کوچکی از این اصول اند که هنوز هم در
سیاست های نظام نقش پُررنگی دارند.
“ آیا واقعاً در کشور ما، چهار دهه پس از انقالب،
”تحصیل رایگان، امکانات رفاهی رایگان برای
همه“ وجود دارد یا اکنون در جامعهای زرساالر
زندگی میکنیم که ثروتاندوزی خصوصی ستون
اصلی آن است؟ درآمیخته شدن پایههای نظری
واپس گرایانه ٔ ”اسالم سیاسی“ با اجرای سه دهه
تعدیلهای ساختاری نولیبرالی خشن، در مجموع
وضعیتی عمیقاً بحرانی را در میهن ما پدید آورده
است. همین واقعیتِ عریان موضوعی است که
تداوم رژیم حاکم و اقتصاد سیاسی آن را با
خطری مُهلک می تواند روبرو سازد.
از جمله وظایف گردانندگان رسانه هایی مانند
انصاف نیوز و شرکت کنندگان در برنامههای آن
الپوشانی کردن این چنین واقعیت هایی با ارجاع
دادن به گذشته، تاریخ نویسی مجعول، و حمله به
تاریخ نیروهای چپ است. در حالی که مردم
کشور ما با بحران های اجتماعی-اقتصادی عمیقی
روبرو هستند که زندگی روزمرّه ٔ آنها را تهدید
میکند، و اعتراض های مردمی به مُسببانِ
وضعیتِ کنونی هر چه گسترده تر و شدیدتر
میشود، از یک طرف پروژه های سازمان یافته ٔ
امنیتی مانند ابتکارهای انصاف نیوز به اجرا
گذاشته می شود، و از طرف دیگر، بخشی از
جریان های سیاسی اپوزیسیون به راه اندازی
مصاحبههایی در مورد تاریخ چپ یا انتشار
دفترچۀ خاطراتشان سرگرم شده اند. انتشار
زندگینامه های تکراری و دقیقاً تنظیم شده بر
مبنای حساب و کتابهای شخصی خاص و
مالل آور فعاالن سیاسی سابق چپ، و راه اندازی
بحثهای دایره وار، بیانتها، و بی حاصل در مورد
اینکه چرا در این یا آن سازمان انشعاب رخ داد و
اگر به فرض انشعاب رخ نمیداد چه میشد، یا
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
9
انتشار داستان های شخصی و وقایع نگاری
غیرمستند رخدادهای نزدیک به نیم قرن پیش از
دیدگاه های شخصی، آن هم بدون یافتن کوچک
ترین نتیجهگیری مفید برای شرایط مرحله
کنونی مبارزه و منطبق با نیازهای این مبارزه، به
نحوی دانسته و گاه ندانسته، ضرورت مبرم و
اهمیت بحث و همکاری جدّی در مورد برپایی
اتحاد بر ضد دیکتاتوری والیی را به مُحاق می برد.
تردیدی نیست که از سیر تحوّل های تاریخی و از
موفقیت ها و شکست های مبارزه باید آموخت، امّا
ایرانِ کنونی در سال ١٣٩٩ ،از نظر بافت طبقاتی
جامعه، ساختار حکومتی، اقتصاد سیاسی، و نوع
کنش و واکنش ها بین نیروهای سیاسی و مدنی،
کامالً با ایرانِ دهه ٔ ۵٠ خورشیدی و سال های
اوّل بعد از انقالب تفاوت دارد، و جهان امروزی
نیز جهان نیم قرن پیش نیست. تالش برای تکرار
مصنوعیِ تاریخ- بدون توجه به شرایط مشخص
روز- تالشی عبث و مخرّب است. مرتبط ساختن
موضوع مرحله ٔ کنونی مبارزه به رخدادهای
کهنه شده و غیرقابل انطباق به شرایط مشخص
کنونی، یا رجوع به دفترچۀ خاطرات شخصی و
گفتههای غیرمستند افراد و شخصیتهایی که
دیگر تأثیری جدّی و مثبت بر وضعیت کنونی
ندارند، شیوه ای است مُخرّب که دستگاه امنیتی-
تبلیغاتی حکومت والیی ترویج میکند.
بهرغم ضعفهای معیّنِ موجود در میزان
سازمان یافتگی جنبش کارگری و دیگر قشرهای
زحمتکشان، واقعیت مهم این است که بر اثر
گسترش بیعدالتیِ عریان و بحران های
اجتماعی-اقتصادی غیرقابل مهار، روند گسترده
شدن اعتراض های پی درپی مردم رنجدیده ٔ
ایران وسیع تر خواهد شد. این روند طبیعی تحوّل
اجتماعی، به شناخت دقیق تر مردم از جایگاهشان
در اقتصاد سیاسی کشور و ارتباط آن با سیاستِ
سرکوب و مشتِ آهنین حکومت و سیاست گذاران
و کارگزاران ”نظام“ و ضرورت سازمان یافتگی
ٔ سیاسی، صنفی، و اعتراض ها و تلفیق مبارزه
مدنی می انجامد. هرچند که این فرایند تا رسیدن
به سطحی باالتر و برای تبدیل شدن به نیروی
مادّیِ سازمان یافته به زمان بیشتری نیاز دارد، امّا
از هماکنون عمده ترین تهدید علیه بقا و دوام
حاکمیت مطلق والیت فقیه محسوب میشود،
زیرا که نیروی محرّک آن برآمده از خواستِ افراد
جامعه برای زندگی بهتر و شایسته، و گذار از
دیکتاتوری حاکم کنونی و به انجام رساندن
دگرگونی های دموکراتیک در سطح ملّی است.
بهجای واقعهنگاری ها و بحثهای بیهوده و
بینتیجه در مورد رویدادهای نیم قرن پیش، و
بهعوض رقابت های سیاسی بی سرانجام و حاشیه
سازی و افشاندن بذر شک و تردید در مورد
گذشته نیروهای چپ، مفیدتر آن است که با
مراجعه به تحلیلها و برنامه ٔ کنونی حزب ها و
با رویکردِ نقد و تأثیرگذاری سازنده نسبت به
یکدیگر، به مسائل کنونی پرداخت. بهتر آن است
که در راه زدودن پیشداوری ها و سوءِتعبیرها و
دفع ترفندهای امنیتی-تبلیغاتی دیکتاتوری
والیی قدم برداشته شود. از این راه میتوان با
تغییر دادنِ توازن نیروها در روندِ حذف حاکمیت
مطلق والیت فقیه، فرایند گذار میهن از
دیکتاتوری کنونی و تحقق یافتن تحوّل های
دموکراتیک و پایدار در سطح ملّی را امکان پذیر
کرد.
اعتراض به قوانین مردساالرانه بخش 2
سحر حاجی قادری مرحومی
در این قوانین نا برابر مرد حاکم بر زن می
باشد و زنان با تالششان میتوانند به برابری
زن و مرد دست یابند. تغییر برای برابری :
کمپین یک میلیون امضا، خواهان تغییر تمامی
قوانینی است که به خاطر جنسیت زنان آنان را
مورد تبعیض قرار داده اند. مهمترین قوانینی که
فعاالن این کمپین به آن اعتراض دارند عبارت اند
از قوانین مربوط به ازدواج، طالق، سرپرستی
فرزندان، سن مسئولیت کیفری، ارث، دیه،
تابعیت ،شهادت و قوانین حامی قتلهای ناموسی.
-2زوجه یا زوجه ها در صورت فوت شوهر بدون
اوالد.
ماده ٩٠٧ قانون مدنی: اگر متوفی ابوین نداشته
و یک یا چند نفر اوالد داشته باشد ترکه به طیق
ذیل تقسیم می شود:… اگر اوالد متعدد باشد و
بعضی از آنها دختر و بعضی از آنها پسر، پسر دو
برابر دختر می برد.
ماده ٩٠۶قانون مدنی: اگر پدر و مادر میت هر دو
زنده باشند مادر یک ثلث و پدر دو ثلث می برد.
ماده ٩۴٩قانون مدنی: در صورت نبودن هیچ
وارث دیگر بغیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه
زن متوفات خود را می برد لیکن زن فقط نصیب
خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص
بالوارث و تابع ماده ٨۶۶ خواهد بود. ماده ٩۴۶ :
زوج )شوهر( از تمام زوجه ارث می برد لیکن
زوجه )زن( از اموال ذیل:
-1از اموال منقول از هر قبیل که باشد.
-2از ابنیه و اشجار
ماده ٩۴٧قانون مدنی:زوجه از قیمت ابنیه و
اشجار ارث می برد و نه از عین آنها و طریقه تقویم
آن است که ابنیه و اشجاربا فرض استحقاق بقا
در زمین بدون اجرت تقویم می گردد.
.9قوانینی که از قتل های ناموسی حمایت می
کند
ماده ٢٢٠ قانون مجازات: پدر یا جد پدری که
فرزند را بکشد قصاص نشده و به پرداخت دیه
قتل به ورثه و تعزیر محکوم خواهد شد.
ماده ۶٣٠ قانون مجازات اسالمی: هرگاه مردی
همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده
کند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند
در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی
که زن مکره باشد ) به تن به عمل جنسی داده
باشد( فقط مرد را می تواند به قتل برساند. حکم
ضرب و جرح نیز در این موارد مانند قتل است.
9. . شهادت )گواهی دادن(ماده ۴٩۵ قانون
مجازات اسالمی: دیه مربوط به بینایی در صورت
اختالف بین متخلف و کسی که تخلفی بر او روا
شده است، با گواه دو کارشناس مرد یا یک
کارشناس زن به این که بینایی از بین رفته و
دیگر بر نمی گردد…. ثابت می شود.
ماده ٢٣٠ قانون آیین دادرسی دادگاه عمومی و
انقالب در امور مدنی مصوب ١٣٧٠ ،در دعاوی
مدنی ) حقوقی( تعداد و جنسیت گواه، همچنین
ترکیب شاهدان با سوگند به ترتیب ذیل است:
الف( اصل طالق و اقسام آن و رجوع در طالق و
نیز دعاوی غیر مالی از قبیل مسلمان بودن، بلوغ،
جرح تعدیل، عفو از قصاص، وکالت، وصیت یا
گواهی: با حضور دو مرد قابل اثبات است. در واقع
زنان در این امور نمی توانند شهادت دهند.
ب( دعاوی مالی یا آنچه که مقصود از آن مال
است از قبیل دین، ثمن مبیع) خرید و فروش(،
معامالت وقف، اجاره، وصیت به نفع مدعی،
عصب، جنایات خطایی و شبه عمد که موجب دیه
است با گواهی: دو مرد، یا یک مرد و دو زن قابل
اثبات است.ج( دعاوی که اطالع از آن ها معموال
در اختیار زنان است از قبیل والدت، رضاع، بکارت
و عیوب درونی زنان با گواهی: چهار زن، یا دو
مرد، یا یک مرد و دو زن قابل اثبات است.
د( اصل ازدواج با گواهی: دو مرد و یا یک مرد و
دو زن قابل اثبات است.
ماده ٧۴ قانون مجازات اسالمی: زنا چه موجب
حد جلد باشد و چه موجب حد رجم با شهادت
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
10
۴مرد عادل یا سه مرد عادل و٢ زن عادل ثابت
میشود.ماده ٧۶قانون مجازات اسالمی : شهادت
زنان به تنهایی یا به انضمام شهادت یک مرد
عادل زنا را ثابت نمی کند بلکه در مورد شهود
مذکور حد قذف طبق احکام قذف جاری می شود
)حد قذف یعنی ٨٠ ضربه شالق در مرد زنانی که
به تنهایی یا –به جای سه مرد –تنها با یک مرد
به دادگاه بیایند و در مورد زنا شهادت بدهند
صادر می شود. (
ماده قانون مجازات اسالمی١١٩:شهادت زنان به
تنهایی یا به ضمیمه مرد لواط را ثابت نمی کند
.ماده ١٢٨:راه های ثبوت مساحقه )همجنس
گرایی زنان( در دادگاه همان راه های ثبوت لواط
است )یعنی با شهادت ۴ مرد (
ماده ١٣٧قانون مجازات اسالمی:قوادی با شهادت
دو مرد عادل ثابت می شود.
10- دیگر قوانین تبعیض آمیز
سنگسار:ماده٨٣ قانون مدنی: حد زنا در موارد
زیر رجم)سنگسار( است.
زنای مرد محصن) متاهل( و زنای زن محصنه)
متاهل( با مرد بالغ.
پوشش اجباری :تبصره ۶٣٨ قانون مجازات
اسالمی:زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و
انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو
ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای
نقدی محکوم خواهند شد.
شرط رییس جمهور بودن در ایران:
اصل ١١۵ قانون اساسی: رییس جمهور از میان
رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط باشند
انتخاب گردد…..
زنان در اعتراضات آبان ۹۸
نوری شریفی
اعتراضات زنان در آبانماه ٩٨ ، حضور پررنگ آنان
را با شجاعت و دلیری نشان داد، تا جایی که
مقامات ایران بررهبری و هدایت اعتراضها از سوی
زنان تأکید کرده و از آن چنین یاد کردند ” لیدر
اغتشاشات زنان بودند” . اما در واقع از نقطه نظر
جمهوری اسالمی که زن جایگاهی فر ودست دارد
، این دیدگاه با تحقیرگفته میشود. آنها اصرار بر
این دارند تا این نوع نگاه را در جامعه رواج دهند
و اینگونه القا کنند که ، به دلیل اینکه زنان ،
احساساتی و منفعل هستند و بیشتر و آسانتر
گول میخورند، پس زنان و رهبران این قیام هم
بنا به همان نقص عقالنی جنسیتی، فریب
خوردگانی بیش نیستند که از سوی دشمنان
تشویق و ارتزاق میشوند. از طرفی هم جمهوری
اسالمی ایران ، تأثیر گذاری زنان را در اعتراضات
آبان ٩٨ ،به این خاطر پررنگ کرده و آنها را با
دشمنان داخلی و خارجی معاند مربوط ساخته،
تا بتواند در آینده توجیهی داشته باشد برای
سرکوب هرچه بیشتر زنان و تنگتر کردن فضا
برای آنان و یا حتی حکمهای سنگینی که برای
زنان بازداشتی قرار است در نظر بگیرد. سالهای
ستم و تبعیض ثابت کرد که تصویر زنان در این
اعتراضات تصویری واقعی از زنان ما بود و یادآور
شجاعت و رهبری آنها در اوایل انقالب در روز ٨
مارچ ) روز زن (، برای حجاب اجباری میباشد که
از گسترده ترین و علنی ترین نوع اعتراضات
است، در زمانی که کمتر کسی جرأت مخالفت
آشکار با خمینی را داشت. از آن زمان تاکنون در
اوج اختناق و سرکوب، زنان همواره پیشقدم
بودند چرا که بطور مضاعف ) در هر زمینه ای و
بواسطه زن بودنشان ( سرکوب میشوند، اما
هیچگاه از پای ننشسته اند و اگرچه همواره
محصور گشته اند اما اعتراض هم کرده اند برای
نمونه میتوان گفت ترسناکترین و شکست
ناپذیرترین تابوها، غالبأ حول محور زنان بوده
است، مواردی همچون حجاب اجباری، روابط زن
و مرد، عرصه های کار ، اقتصاد و سیاست ، رفتن
به ورزشگاه، دوچرخه سواری و …
در واقع اوج سرکوب و محرومیتی که زنان در
جمهوری اسالمی تحمل میکنند ، ناگزیر آنها را
به صف نخست مقاومت کشانده است، چرا که هر
چقدر میزان فشار و ظلم بر یک گروه اجتماعی
بیشتر میشود ، میزان مقاومت، جسارت ، تجربه
اعتراض، و پتانسیل مبارزه هم در او بیشتر
میگردد. زنان نیز در ایران اینگونه پرچمدار قیام
و اعتراضات گوناگون شده اند. حضور زنان در
قیام آبان ٩٨ آنچنان برجسته بود که مسؤالن
بناچار اعتراف کردند. رحمانی فضلی وزیر کشور
حکومت که از رهبری زنان در این قیام
وحشتزده بود ، گفت: » دو سه ساعت بعد از
اجرای طرح سهمیهبندی بنزین با بعضی از
نیروهایی در صحنه اعتراضات مواجه شدیم که
در هستههای ۵ و ۴ نفره بودند؛ یک خانم معموال
با آنها بود و دعوت به اعتراض و تهییج مردم
میکردند.« حکومت والیت فقیه هرگز نمیتواند
در باور خود بگنجاند، نیروی بالنده زنان که دهه
هاست تحت بدترین و شدیدترین سرکوبها چه
در خانه و چه در جامعه بوده است، اصلی ترین
نیرو برای تغییر باشد. این حکومت همواره تالش
میکند حرکت زنان در قیام آبان ماه را در بستر
فکری خود که کامال بر زنستیزی استوار و
نهادینه شده است تبیین کند، اما واقعیت صحنه
چیزی است که همه با آن روبرو بوده اند، کف
خیابانها توسط زنان و دختران ایران زمین هدایت
و رهبری میشد. اگرچه این زنان شجاع، در
رسانه های جمهوری اسالمی ایران »آشوبگران
حرفه ای« خوانده شدند: »آشوبگران ح رفهای؛ این
شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی
اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان
بگذاریم؛ در این میان زنان نقشی محوری در
لیدری این آشوب ها برعهده دارند.« این اعتراف،
یادآور حکومتی است که تبعیض ها و سرکوبهای
سیستماتیک بر روی زنان را در تمامی قوانین
مدنی و مجازات اسالمی آن، میتوان مشاهده کرد
و ایدیولوژی خود را نیز بر این مبنا گذاشته است
که زنان زیر مجموعه مردان اند، آنان را موجوداتی
ناتوان از تصمیم گیری و شکننده به حساب می
آورد که تنها با وجود مردان میتوانند اجازه وجود
داشته باشند و هرگونه استقالل را برای زنان ،
تمرد و سرکشی میداند. این حکومت سالوس و
ریا، از ارزش و کرامت زنان در اصل بیست و یکم
قانون اساسی داد سخن میگوید و دولت را موظف
میکند که : » زمینههای مساعد برای رشد
شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او
ایجاد کند.« اما این اصل ، در تضاد کامل با
عملکرد غیر انسانی جمهوری اسالمی دررابطه با
بی ارزش دانستن زنان و همچنین قوانین مدنی
و کیفری ضد زن است. مسلما چنین حکومتی
برای فرار ازاینهمه تناقض گویی، ناگزیر از
بکارگیری زور و اجبار است، اما فلسفه مبارزه
میگوید که هیچ اهمیتی ندارد قدرتمداران
جمهوری اسالمی چه میگویند ، هر زنی که بر
علیه استبداد دینی مبارزه میکند یک پیشرو و
رهبر است و در این قیام خونین ٩٨ ،تمام زنانی
که معترض بودند، بازداشت و زندانی و تحت
وحشیانه ترین شیوه ها شکنجه شدند و یا در
خیابانها جان باختند، از سپیده قلیان گرفته تا
نیکتا اسفندانی وآمنه شهبازی فرد، گلناز
صمصامی و یا مینا شیخی، آزاده ضربی و شبنم
دیانی و بیشمار زنان و دخترانی که قربانی
جنایات این حکومت دیکتاتور شدند، رهبران این
جنبش پویا میباشند. همه آنها پیشروان راه این
مبارزه بی امان هستند تا محو کامل استبداد
دینی و دشمنان قسم خورده مردم ایران زمین.
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
11
واکسن روسی؛ مسئولیت مرگ احتمالی با
خود افراد است
بازار ناصرخسرو را ببینید،شرم هم چیز خوبی
است
منظور نویسنده از ناصرخسرو، بازار آزاد و سیاه
داروهای نایاب در این خیابان است
عباس عبدی )فعال رسانه ای( در واکنش به
توییت یکی از مقامات وزارت بهداشت نوشت:
همین توییت من نشان داده که من واکسن را
سیاسی نکردم. آنانی سیاسی کردند که بجای
بیان دو کلمه حرف علمی، دیگران را به خباثت
و خیانت و کوری و… متهم کردند. آنان و
حامیانشان باید از مردم عذرخواهی کنند. غرور و
عزت ملی هم به ساختن و نساختن واکسن
نیست. این همه کشور در دنیا هیچکدام واکسن
نساخته اند، نه غرورشان لطمه دید و نه عزتشان.
لگدمال کردن غرور و عزت را در ناصرخسرو
ببینید. شرم هم چیز خوبی است اگر پیدا شود.
در همین حال معاون وزارت بهداشت گفته:
مسئولیت عوارض و مرگ احتمالی تزریق واکسن
کرونای روسی با خود افراد است.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی دارو و سالمت
روز جمعه ١٧بهمن، رئیسی در پاسخ به این سؤال
که کسانی که واکسن کرونای روسی اسپوتنیک
وی را تزریق می کنند، رضایت نامه گرفته میشود
یا خیر؟ گفت: مسئولیت تزریق این واکسن با هر
فردی است که آن را دریافت میکند. ممکن است
این واکسن در برخی افراد عوارضی هم ایجاد کند
اما تزریق این واکسن داوطلبانه است و سازمان
غذا و دارو هم آن را تأیید کرده است. چون این
واکسن فاز ۴ را نگذارنده، هیچ مسوولیتی از بابت
عوارض و مرگ احتمالی متوجه شرکت سازنده
نخواهد بود.
ایرانِ دوران قاجار در حال تکرار است
پروانه سلحشوری، نماینده سابق مجلس در
توئیتی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در
شرایط شیوع ویروس کرونا به شدت انتقاد کرد و
نوشت: گویی ایرانِ دوران قاجار در حال تکرار
است. فقر و قحطی، بیماری و مرگ. کرونا و
آلودگی هوا جان میگیرند و مردم برای تکهای
نان در صفهای طویل و سر در زبالهدان.
متخصصان را نادیده میگیرند، و متملقان
متخصص میشوند.
اینم از شانس بد ما! واکسن روسی شبیه خامنه ای
است !
وزیر خارجه جمهوری اسالمی اواسط هفته
گذشته پس از دیدار با همتای روسی خود در
مسکو از تأیید واکسن کرونای اسپوتنیک روسیه
توسط مسئوالن بهداشت در ایران خبر داد. این
در حالی است که تا لحظه نگارش این گزارش
وزارت بهداشت هیچ عکس العملی در این باره از
خود نشان نداده بود.
مینو محرز عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا
درباره خرید واکسن روسی کرونا برای ایران به
روزنامه جهان صنعت گفته: تهیه و واردات
واکسن کرونای روسی توسط دولت از شانس بد
مردم ایران است. در حال حاضر به هیچ عنوان از
این انتخاب راضی نیستم. من بهعنوان یکی از
اعضای کادر درمان این واکسن را تزریق نمیکنم
زیرا تاکنون هیچ اطالعاتی از آن منتشر نشده
است.
وی افزود: واکسن کرونا باید دارای استاندارد های
جهانی باشد. از نظر ما واکسنی استاندارد است
که مورد تأیید یکی از منابع بینالمللی باشد که
یکی از آنها سازمان بهداشت جهانی و دیگری
سازمان غذا و داروی اتحادیه اروپاست در صورتی
که این واکسن تاییدیه هیچ کشوری را ندارد.
سئوال اینجاست گه چرا روسیه تاکنون واکسن
را برای تاییدیه به سازمان بهداشت اروپا نفرستاده
است؟
دکتر محرز گفت: معلوم نیست از چه زمانی
تاکنون سازمان غذا و داروی کشور جزو منابع
بینالمللی شده اند؟ سازمان غذا و داروی ایران
زمانی می تواند دارو و واکسنی را تأیید کند که
پیش از آن دارو یا واکسن مورد تأیید سازمان
بهداشت جهانی قرار گرفته باشد. وقتی دارو یا
واکسنی هنوز مورد تأیید هیچ منبعی نیست،
سازمان غذا و داروی داخلی نمیتواند آن را تأیید
و توزیع کند. وقتی هنوز هیچ اطالعاتی از واکسن
درز نشده، بر حسب چه فرآیندی آن را تأیید
میکنند؟
وی گفت: طی روزهای گذشته بر این تصور بودم
واکسنی که قرار است وارد کنند، واکسن
آسترازنکاست که یک واکسن نو ترکیب
)ریکامبیننت( است. این واکسن مورد تأیید
سازمان بهداشت جهانی است. اثربخشی و ایمنی
آن تأیید شده و نگهداری آن در دمای معمولی
یخچال هم امکان پذیر است.
دکتر محرز گفت: دانشمندان روسی تنها
اطالعات مربوط به تحقیقات اولیه خود را منتشر
کرده اند که نشان میدهد واکسن تولیدی آنها
بیخطر است و در بدن پادتن تولید کرده، اما
نتایج محدود بوده است. پیش تر ویروس شناسان
روسی نیز هشدار داده اند که این واکسن می تواند
برای کسانی که در بدنشان آنتیبادی تولید شده
است، خطرناک باشد. به همین دلیل دیگر
محققان از ابتدای امر نگران بودند که دانشمندان
روسی تحت فشار مقامات سیاسی بهسرعت
فازهای آزمایشی را پشت سر گذاشته باشند تا
این واکسن را تحویل دهند.
این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت
نیز از روسیه خواست که دستورالعمل های
تعیینشده برای تولید واکسن را در تمامی مراحل
رعایت کنند. این سازمان گفته که برای مهر تأیید
زدن به این واکسن، نیازمند بررسی دقیق
داده های آزمایشگاهی است. اما بعد از گذشت
ماه ها روسیه اطالعات تکمیلی این واکسن را برای
تاییدیه به سازمان بهداشت جهانی نفرستاد و در
نتیجه واکسن کرونای روسی هنوز مورد تأیید
سازمان بهداشت جهانی قرار نگرفته است.
پیش تر سازمان بهداشت جهانی اعالم کرده بود
بهدلیل آنکه هنوز اطالعات کاملی درباره واکسن
روسی کرونا دریافت نکرده، نمی تواند این واکسن
را ارزیابی کند. بنابراین اگر قرار باشد واکسن
کرونای روسی به کشور ما وارد شود باید مورد
تأیید سازمان بهداشت جهانی قرار گیرد.
این عضو کمیته ستاد ملی مبارزه با کرونا پیش
تر در صحبتهایی متضاد با نظر رهبر جمهوری
اسالمی گفته بود که هر واکسن تایید شده از ”هر
کشوری“ موثر است و باید تزریق کرد .
دکتر محرز که مسئول ارزیابی علمی واکسن
کرونا در ایران است توضیح داده: ”این واکسن ها
گرچه انواع مختلفی دارند اما همگی باعث افزایش
سطح ایمنی در برابر کرونا می شوند“.
این در حالیست که خامنه ای گفته بود نباید
واکسن تولید شده در آمریکا و بریتانیا وارد ایران
شود.
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
12
در حال حاضر عمده ترین واکسن های مورد
استفاده که تایید شده اند، تولید این دو کشور
هستند. اما خامنهای با تشکیک در موثر بودن این
واکسن ها گفته بود که اگر واکسن آمریکایی اثر
داشت در خود این کشور مرگ و میر بر اثر کرونا
اینقدر زیاد نبود.
اما دکتر محرز گفته است: ”آمریکا هنوز به صورت
سراسری این واکسن را تزریق نکرده و از سوی
دیگر این بیماری در آن جا خاموش میشود و
بعد دوباره شیوع پیدا می کند که در پی آن میزان
مرگ و میر زیاد می شود بنابراین تا همه افراد
یک جامعه واکسینه نشوند و مصونیت نسبی پیدا
نکنند نمیتوان در خصوص اثرگذاری این واکسن
بر کاهش میزان مرگ و میر صحبت کرد“.
واکسن کرونا؛ ایران، گروگان حکومت خامنه ای
است
جمشید برزگر، تحلیلگر ایرانی با انتشار مقاله ای
در ایندیپندنت فارسی درباره دستورات خامنه ای
و تصمیم گیری برای مردم ایران نوشته است:
سخنرانی علی خامنه ای، درباره ممنوعیت خرید
واکسن را باید یک سخنرانی تاریخی در جهان
دانست که چکیده و بیانگر ماهیت حقیقی
حکومت اسالمی و رهبری آن است.
برزگر در ادامه نوشته است: از بی اعتنایی به جان
و زندگی شهروندان ایرانی گرفته، تا برجسته
کردن تمام محورهایی که در چهار دهه گذشته
در تضاد آشکار با منافع ملی ایران و ایرانیان بوده
اند و با این حال، بیوقفه و با پرداخت هزینه آن
از سوی مردم پیگیری شده اند.
او نوشته است: علی خامنه ای در این سخنرانی به
چند موضوع مهم می پردازد که با در کنار هم
گذاردن آنها می توان تصویری روشن و بدون
خدشه از نظام اسالمی را پیش روی خود دید؛ آن
هم به روایت کسی که بیش از سه دهه رهبری
این نظام را برعهده داشته است.
برزگر افزوده است : محورهای اصلی سخنرانی
خامنه ای عبارت بودند از ریشه ها و دالیل انقالب
و استقرار حکومت اسالمی و تعریف ماهیت و
هدف نظام اسالمی از یک سو و تبیین روابط و
مناسبات این نظام هم در سطح داخلی در قبال
شهروندان ایرانی و هم در سطح جهانی در
برخورد با دیگر کشورهای جهان.
او در ارزیابی خود از حوادث پیش از روی کار
آمدن حکومت اسالمی و از جمله تظاهرات ١٩
دی ماه سال ١٣۵۶ در قم، اعتراضات منجر به
سرنگونی رژیم شاهنشاهی را نتیجه ”خشم و
شدت اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته،
فاسد، ضد دین، اشرافی و طبقاتی“ پهلوی
میداند و از آن تمجید میکند.
اما در عین حال همزمان اعتراضات دی ماه سال
٩۶ و آبان ٩٨ را که تجلی خشم و اعتراض مردم
به رژیمی دیکتاتور و فاسد بود، یکسره نادیده
میگیرد؛ اعتراضاتی که با دستور شخص او به
خشونت بارترین شکل ممکن به خون کشیده شد.
برزگر نوشته است: خامنه ای جان مردم ایران
برایش مهم نیست او سخن خود را با یاد قاسم
سلیمانی و ”ابومهدی عراقی“ و کسانی که همراه
آنها کشته شدند و آغاز کرد و به تمجید از محسن
فخری زاده و محمد تقی مصباح یزدی پرداخت.
او در ادامه نوشته است: بارزترین نمونه بیتوجهی
حکومت ایران به خواست عمومی مردم را می توان
در رد و نادیده انگاشتن یکی از ابتداییترین
وظایف هر حکومت در دنیای امروز، یعنی تامین
سالمت همگانی دانست.
برزگر گفته است : پاسخ منفی علی خامنه ای به
خواست همگانی مردم ایران برای دسترسی به
واکسن کرونا، چنان بهت آور، شگفتانگیز و
غیرقابل دفاع بود که تقریبا بالفاصله تمامی
دستگاه تبلیغاتی نظام و چهره های مختلف آن
کوشیدند با طرح مباحثی دیگر، بر این بیتوجهی
و بیاعتنایی به جان و سالمت مردم، جامه ای از
توجیهات مختلف بپوشانند.
اما سخنان علی خامنه ای صریحتر از آن است که
بتوان با گفتن دروغهایی دیگر، یا دادن وعده های
بیسرانجام تازه، معنای آن را در افکار عمومی
تغییر داد.
او در این سخنرانی، چهره، خاستگاه و مقصد
حکومت ایران و نیز روش رسیدن به این مقصد
را بدون پرده پوشی ترسیم کرده است .
این صراحت، این امکان را در عین پدید میآورد
که هم هواداران رژیم ایران و هم مخالفان آن،
همزمان و توامان دریابند که از چگونه حکومتی
حمایت میکنند و یا مخالف چیستند. اکنون
دیگر بحث بر سر تعریف حکومت ایران و
ویژگیهای آن و احتمال اصالح و تغییرات درونی
در آن نیست. یک سوال بیشتر وجود ندارد:
جمهوری اسالمی آری یا خیر.
بیانیه خائنان مجلس خامنهای/نامه نظام پزشکی
به گزارش ایرنا، بیش از ٢٠٠ نماینده مجلس در
بیانیهای از تولید واکسن کرونا توسط ستاد
اجرایی فرمان حضرت امام )ره( و موسسات علمی
و دانش بنیان حمایت کردند و از دولت خواستند
واردات واکسن های ساخت آمریکا، انگلیس و
فرانسه را ممنوع کند.
در این بیانیه تاکید شده است: مجلس شورای
اسالمی قاطعانه فرمایشات مقام معظم رهبری در
ارتباط با این ممنوعیت را فصلالخطاب میداند.
واکسن خارجی امنیت و منافع ملی را به خطر
می اندازد.
وزیر بهداشت دولت روحانی نیز با دفاع از دستور
خامنه ای، درباره ممنوعیت خرید واکسن کرونا از
خارج گفت چنین کاری با عقل جور در نمیآید.
این در حالیست که روسای سه رکن سازمان نظام
پزشکی به همراه رئیس مجمع انجمن های علمی
در ایران در نامه ای به روحانی خواستار به
کارگیری تمام مساعی دولت برای تهیه واکسن
مطمئن و مورد تأیید مراجع علمی از طرق
مختلف و با استفاده از همه ظرفیت های بخش
دولتی و خصوصی شدند .
همانطور که استحضار دارید امروز مهمترین
مقوله حوزه سالمت در جهان، مواجهه صحیح،
علمی و مدبرانه در مقابل همهگیری بیماری کرونا
و تنها راه غلبه و قطع زنجیره این بیماری مهلک
که هر روز جان انسان های زیادی را تهدید
میکند تأمین سریع و استفاده از واکسن مناسب
و مؤثر بر اساس اولویت های تعیین شده است.
در این نامه آمده است: یقیناً جنابعالی اطالع
دارید که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان
واکسیناسیون علیه بیماری کووید-١٩ را شروع
کرده و حتی بعضی از کشورهای منطقه درصد
قابل توجهی از مردم را تحت پوشش واکسن قرار
داده اند. امروز اولویت تهیه و خرید واکسن، نیازی
حیاتی و ضروریست که باید صرفاً بر اساس
نگرشی علمی و بر اساس مصالح ملی و فارغ از
مسائل سیاسی به آن پرداخته شود و در
کوتاه ترین زمان ممکن در اختیار مردم و اقشار
آسیب پذیر و گروه های پر خطر و کادر خدوم و
فداکار درمان قرار گیرد. اگر چه تالش های
بیوقفه همکاران و دانشمندان کشور در جهت
تولید واکسن داخلی بسیار ارزشمند و موجب
تثبیت پایههای تولید واکسن در کشور خواهد
شد ولی جنابعالی واقفید که طی مراحل علمی و
تولید انبوه واکسن داخلی به زودی مسیر نخواهد
شد.
عبدی: هم چوب را خواهیم خورد و هم پیاز را!
عباس عبدی روز یکشنبه ٧دی در یادداشتی در
خبرنیوز نوشت: متأسفانه در ماجرای واکسن
کرونا و دیگر مطالب مربوط به این ویروس شاهد
ماهنامه قدرت حق سال اول شماره دهم اسفند ماه 1399 مارس 2021
13
نوعی به هم ریختگی ارتباطی در اظهارات رسمی
هستیم. نه تنها چندین نفر اظهارنظر می کنند،
بلکه بعضاً اظهارات متناقض نیز میشنویم.
هنگامی که یک نفر میگوید ویروس کرونای
انگلیسی به داخل ایران نیامده، و دیگری خالف
آن را می گوید. این موجب بی اعتباری اظهارات
رسمی میشود. درباره خرید واکسن و واکسن
داخلی نیز تا چند روز پیش هیچ خط مشی ثابت
و روشنی بیان نشده بود. هر کس گمان میکند
که نظر او تنها نظر رسمی است، در حالی که
مردم نظرات گوناگون می شنوند. مردم نمیدانند
که باالخره، عدم عضویت در fatf مانع خرید
است یا وجود تحریم یا نداشتن پول یا هر چیز
دیگر. این که اولویت ما خرید واکسن از خارج
است یا تولید داخل؟ این که تولید واکسن ایرانی
کی به نتیجه میرسد؟ از زمانبندی ابتدای بهار
گفته شده است تا اواسط تابستان، آن هم با اما و
اگر.
وی افزود: در چنین شرایطی مردم بدترین
بخشهای خبر را می پذیرند. اول از همه گمان
میکنند که اراده ای برای خرید نیست، دوم
اینکه واکسن ایرانی خیلی دیر به نتیجه خواهد
رسید، اگر اصوالً به نتیجه برسد. میپذیرند که
ویروس انگلیسی هم وارد کشور شده است و همه
اینها ناشی از فقدان سیاست رسانه ای و
اطالع رسانی کارآمد است. نهایت این که با چنین
سیاست ارتباطی هم چوب را خواهیم خورد و هم
پیاز را و در پایان هم پول را خواهیم پرداخت..
موسسین و هیئت تحریریه:
احمد حاجی قادری مرحومی
سحر حاجی قادری مرحومی
حلیمه حسن سوری
مصطفی حاجی قادری مرحومی
مدیر مسئول:
احمد حاجی قادر مرحومی
سردبیر:
سحر حاجی قادری مرحومی
ویرایش، چاپ و انتشار
حلیمه حسن سوری
مصطفی حاجی قادری مرحومی
ارتباط و تماس با ما:
مدیر مسئول و سردبیر
Email:
Sanahajighaderi@gmail.com
ahmadhajighadermarhomi@gmail.com

Tel.:
٠٠۴٩١٧۶٢۴۴٣٠۶٣٣
٠٠۴٩١۵٢١٨۵۵۵٧۵۵١
آدرس پستی:
Alte Rathausstraße 40a
Twist 49767
Deutschland
ارزش هر شماره یک یورو
یادآوری:
– نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطالعیه به
معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان
راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می
باشد.
– این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و
گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ
شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی
آزاد می داند.
قدرت حق

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس پست الکترونیکی شما منتشر نمی‌شود.

EnglishGermanPersian