نسل چیست و آیا می­‌توان ورای آن زیست؟

واژه “نسل” بیانگر چیست؟ آیا نسل جدید الزاما مولد فکری نو است؟ نسل‌ها چه اثر یا میراثی از خود بر جای می‌گذارند؟ اسد سیف‌، پژوهشگر، تلاش کرده در یادداشت خود به این پرسش‌ها و پرسش‌هایی از این دست پاسخ دهد.به طور کلی، فاصله زمانی و اجتماعی والدین با فرزندان را نسل می‌­نامند؛ چیزی که بین بیست تا سی سال در نوسان است. با توجه به شتاب موجود، می­‌توان امروزه این تفاوت را حتی به ده سال تقلیل داد. اگر رابطه فرزندان را با والدین و پدر و مادربزرگ نمونه آوریم و طول عمر را در دنیای حاضر هشتاد سال فرض کنیم، هر قرن شاهد سه تا چهار نسل خواهد بود.

نسل‌ها و فکر نو

در بررسی‌­های جامعه‌­شناسی قرن حاضر را “دنیای معاصر” می­‌نامند و آن را به دهه‌­ها تقسیم می‌­کنند. در هر دهه می‌توان رفتارهای ویژه‌ای را در انسان‌­ها به نسبت دهه پسین تشخیص داد. هر دهه مُهر خویش را بر تاریخ می­‌کوبد. اگر تاریخ چند سده پیش شاهد یک و یا چند حادثه در یک قرن بوده، این روند در تاریخ معاصر شتاب بیشتری به خود گرفته است. دهه‌­های آخر با حوادث بیشتری شناخته می‌­شوند.

سال‌­هایی از هر دهه می‌­توانند نقش بزرگ­تری در تاریخ داشته باشند. می‌­توان این فرض را نیز پذیرفت که تقریباً در هر ده سال فکری جدید زاده شده و رفتارهایی تازه در هستی جامعه دیده می‌شود. سال ۱۳۵۷ از دهه پنجاه در ایران سال شور و انقلاب بود، در برابر اما دهه شصت موج سرکوب و کشتار، سال در خود فرورفتن بود؛ سالی که در سکوت و بغضی در گلو گذشت. سال ۱۹۶۸ از دهه شصت قرن بیستم میلادی در غرب، سال قیام جوانان بود بر اقتدار پدر، سال شکستن تابوها و ارزش­‌ها.

هر دهه‌­ای نسل خود را می­‌پروراند و یا برعکس؛ هر نسلی دهه‌­ای متفاوت از دهه پیش خلق می­‌کند. نسل­‌های بعدی دهه­‌های گذشته را با توجه به ذوق خویش و علم روز تفسیر خواهند کرد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

نسل پیش از ۷۰−۶۰ ساله‌ها جنگ جهانی دوم را در تاریخ به یاد دارد؛ حضور نیروهای متفقین در ایران، احزاب سیاسی، آزادی‌­های فردی و اجتماعی و سرانجام کودتا. نسل پیش از انقلاب در دوران یأس رشد کرد، صدای بغض خویش را در خفقان و زندان فرو خورد، در انقلاب بهمن به خیابان‌­ها آمد و حکومت را برانداخت تا حکومتی دیگر شکل گیرد. نسل پس از آن اما در خفقان پس از انقلاب رشد کرد، در سال ۱۳۶۸ و بعدها، در حوادثی چون “کوی دانشگاه” و “جنبش سبز” به خیابان آمد تا به تقابل با رژیمی برخیزد که زندگی را از او دریغ داشته بود. در هر دو مورد جز تجربه‌­ای تلخ به نتیجه‌­ای نرسید.

در جوانی معیار زمان کوتاه به نظر می‌­رسد؛ سال گذشته، دو سال پیش و… میانسالی را که پشت سر بگذاریم، دهه­‌ها و حوادث برای ما معیار زمان می‌­شوند؛ قبل از انقلاب، بعد از انقلاب، پیش از فوت مادر و… از میانسالی، به ویژه آنگاه که والدین بمیرند، انسان مرگ خویش را انتظار می‌­کشد؛ به عنوان نفر بعدی.

والدین می‌­کوشند رؤیاهای نسل خویش را به کودکان خود انتقال دهند؛ از نام‌گذاری‌­ها شروع می­‌کنند، اسباب‌­بازی‌­ها، کتاب، فیلم. شکل سرگرمی­‌ها و انتخاب‌­ها همه آن ابژه‌­هایی هستند که دنیای بزرگ­ترها می­‌خواهد به دنیای کوچک­ترها تحمیل کند. کودک آن زمانی که خود را درمی‌­یابد، با نخستین عصیان، آن نسل و آرزوهای او را طرد می‌­کند و ابژه‌های خویش را جایگزین آن­ها می‌­کند.

نسلی که خود را در آینه نسل پیشین بازیابد، نسل ایستاست؛ نسلِ تکرار گذشته، نسلی که گذشته را نمایندگی می‌­کند. عاشق بی‌­قرار و کور نسل پیشین است، دوست می‌­دارد در فضای کهن تاریخی خویش روزگار به سر آورد. انسان‌‌هایی چنین از این نسل در جوامع سنتی فراوان‌­اند.

این نقش تاریخی هر نسل است که ابژه‌­های نسل پیشین را دگرگون کند. نسلی که ویرانگر نباشد و ویرانگری نکند، در سلامت آن باید شک کرد.

ما در شمار نسلی هستیم که با دیدگانی مضطرب و در هراس به جهان می‌­نگریم. حس اعتماد را تجربه در ما خشکانده است. به آینده و تکرار گذشته در آن مشکوکیم.

میراث نسل‌ها

در جامعه دمکراتیک نسل­‌ها شانس می­‌آورند و آسایش و رفاه را از نیاکان خویش به ارث می­‌برند. نسل‌هایی اما میراث‌خوار ملال و رنج و فقرند. نسل پس از جنگ محکوم به بازسازی خرابه‌­هاست در جامعه‌­ای بدون رفاه. رنج مضاعف را نسلی متحمل می‌­شود که در جامعه‌­ای مستبد و بدوی رشد می‌کند. این نسل سرکوب می‌­شود، زور می‌­بیند و زورگویی می‌­آموزد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شکوفایی هر نسلی در موقعیت نسل پیشین شکل می‌­گیرد؛ یا شکوفاتر می‌­شود یا به بحران گرفتار می‌­آید. ابژه­‌های هر نسل، پیش از مرگ آن نسل، به تاریخ سپرده خواهد شد. نسل پیشین آن­چه را از آن برمی‌گزیند و به کار می‌­گیرد که محتاج به آن است. ما شاهد غمگین مرگ آن­ها هستیم و در ماتم از دست دادن آن­ها تا پایان عمر سوگوار خواهیم بود.

میانسالی را که پشت سر بگذاریم، پس از آن شاهد رفتار نسلی خواهیم بود که می‌­کوشد جهان را رام خویش گرداند و دنیایی پی ریزد که نگاه به آن ما را وحشت­زده خواهد کرد. این هراس تا پایان عمر با ما خواهد بود. اگرچه شکل تفکر در کهنسالی کمتر مورد پژوهش قرار گرفته، اما در داستان‌­هایی بازتاب آن را می‌­بینیم.

اگر سال‌­های جوانی را سال­‌های تهور و بی­‌باکی و ریسک بنامیم، سال‌­های کهنسالی باید سال‌های ژرف­‌اندیشی باشد، زیرا تجربه سالیان در اندیشیدن و رفتار به کار گرفته می‌­شود. با این همه عمر که به نیمه برسد، محافظه‌­کاری بر رفتار حاکم می‌­شود و زمان از انسان پیشی می‌­گیرد. فرد کهنسال در نهایت تسلیم زمان می‌­شود و دست از مقاومت برمی­‌دارد.

میانسالی می‌­تواند بحران‌­زا باشد. میانسال شاهد ریزش ارزش­‌های نسل خویش است. او ناظر سقوط خویش و پیروزی و استیلای نسل جوان است. حیران و مضطرب پیوستن نسل خویش را به تاریخ مشاهده می‌­کند. ترس از آینده او را وحشت­زده می‌­کند. هراس از جوانان که “نسل جوان” نام گرفته‌اند، سراسر وجودش را پُر می‌­کند. او در برابر این نسل مقاومت می‌­کند، اما قادر نیست کاری از پیش ببرد و در نهایت تسلیم آنان می‌­شود. درون میانسال سراسر آشوب است.

نسل جوان ناهمگن است. در هر دوره‌­ای می‌­توان در میان نسل جوان نسل بنیادستیزی را نیز بازیافت. بنیادستیزان در واقع شورشگرانی هستند که در نفی گذشته شتاب دارند، بی‌­آن­که آینده‌­ای پیش رو داشته باشند. بنیادستیزان با نگاهی سطحی به جهان، همه چیز را با هیچ برابر می‌­خواهند.

حوادث هر دهه نشان از ذهنیت نسل آن دهه دارد؛ ذهنیتی که فرهنگ همان نسل را نمایندگی می‌­کند. هر نسل در شرایطی مناسب قادر است در ساختار حکومت خلل ایجاد کند یا حتی موجب سقوط یک دولت و یا حکومت گردد. نسل‌­ها می‌­توانند در اعتراض‌­های خویش موجب اصلاحات اجتماعی شوند و در ذهنیت جامعه موجب تحول گردند.

هر نسلی زبان خویش را دارد و در واقع آن را ابداع می‌­کند. واژه‌­هایی به کار می‌­گیرد و وارد فرهنگ زبان می‌­کند که شاید در تاریخ زبان آن کشور ماندگار گردند و یا شاید هم پس از چند دهه به تاریخ سپرده شوند.

نوع پوشش، آرایش، رفتار و نگاه هر نسل به جهان و پدیده‌­ها به نسبت نسل پیشین فرق می‌­کند. نام‌­ها نیز در نسل‌­ها متغیرند. از نام‌­های فرزندان می­‌توان نسل والدین آنان را شناخت و پی برد که به چه دهه‌ای تعلق دارند و چه گرایش ذهنی‌ای داشته‌­اند. در جامعه مغشوش و نامتعادل نام‌­ها نیز متغیرند.

این نیز گفتنی‌­ست که نسل جوان در عصیان خویش، آنگاه که دوران شورش پایان یافت و به حالت عادی بازگشت، به پاره‌­ای از ارزش‌­های نسل پیشین وفادار می‌­ماند.

نسل جدید ویژگی‌­هایی دارد که در نسل‌های پیشین نبوده است. این نسل از همان زمان تولد زندگی دیجیتالی دارد. هم‌آنان بیش از نسل‌­های پیشین از امکانات شبکه‌­های اجتماعی استفاده می‌­کنند. این نسل حتی در عرصه مبارزه نیز دگرسان گام برمی‌­دارد. بی‌­آن­که وارد سازمان و حزبی شود، به شیوه خویش در سیاست دخالت می‌کند. هم اینان توجه جهان را به پدیده‌­هایی چون محیط زیست و زندگی دیجیتالی نیز جلب کرده‌­اند.

در شرایط سانسور و خفقان، بخش وسیعی از نسل‌های گذشته نیز چشم به نسلی می‌دوزند که تابوشکن است و راه رهایی در سر دارد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

EnglishGermanPersian