روند خطرناکی که سیر مهاجرت نخبگان را به مراحلی خطرناک رسانده است. در عین حال نمیتوان نسبت افزایش بیسابقه بیعدالتی آموزشی با شاخصهایی چون کاهش ورود فرزندان دهکهای پایین درآمدی به دانشگاه بیتفاوت بود که وجدان عمومی جامعه را بهشدت آزرده کرده است و میبینیم که سال به سال ورود فرزندان دهکهای پایین به دانشگاهها کمتر و کمتر میشود. با ورود وزیر کشور به موضوع اخراج اساتید اما موضوع ابعادی به مراتب نگرانکنندهتر نیز به خود گرفته است.
این در حالی است که قرار بود نهاد دانشگاه به درجهای از استقلال برسد که در عرصههای علمی، پژوهشی و اجتماعی به نمادی از رشد و پویایی جامعه ایران مبدل شود و ذخیره ارزشمندی از دانشمندان و دانشپژوهان و نیروی انسانی توانمند را در خود جای دهد. روندی که در دوران اصلاحات، دانشگاه به قلب تپنده تحولات و نوزایی علمی و فکری در کشور تبدیل شد؛ چنانکه تداوم آن میتوانست چرخهای توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی کشور را با اتکا به توان و دانش ایرانی محقق سازد. اما در دوره خسارتبار دولت دهم این سیر متوقف و در برابر روند روبهرشد دانشگاه سد نهاده شد و حالا دولت سیزدهم با شدت بیشتر در حال وارد کردن خسارتهای بیشتر به آن است. دلسوزان و دغدغهمندان کشور نباید در برابر این فاجعه بیتفاوت باشند.