جوانان ایرانی هر روز فقیرتر می‌شوند و آرزوهایشان دست‌نیافتنی‌تر

بیشتر جوان‌های طبقه متوسط که عمدتا مشغول به کارند و سطح مقبولی از تحصیلات را دارند، در ترس همیشگی از بی‌پولی قرار دارند. این نگرانی، حتی در مواقعی که درآمد معمولی هم دارند، همراه‌شان است. بااین‌حال دچار اضطراب‌هایی می‌شوند که تمام روزمره آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ناصر قاسم‌زاده، روان‌شناس معتقد است فشارهای اقتصادی نه‌تنها انتخاب‌های فردی، بلکه روان جمعی نسل جوان را دچار اختلال کرده است و توضیح می‌دهد: «جوان امروز وقتی خودش را با همتایانی در کشورهای اطراف مقایسه می‌کند که حتی با مشاغل ساده‌تری توانسته‌اند به حداقلی از رفاه برسند، دچار احساس ناکامی و سرخوردگی می‌شود. این احساس شکست، امید به زندگی را کاهش می‌دهد».

روزنامه شرق در مطلبی با عنوان “سقوط به میدان فقر” نوشت: هر روز فقیرتر می‌شوند و آرزوهایشان دست‌نیافتنی‌تر. گروه بزرگی از آنها خودشان را فرورفته در میان فقرا می‌دانند، درحالی‌که دو، سه شغل دارند، صبح تا شب در حال تلاش هستند، درس‌خوانده‌اند و تا همین چند سال پیش، سفر و سرگرمی و خرید و … جزء سرگرمی‌هایشان بود. حالا از طبقه‌شان فاصله گرفته‌اند؛ متوسط‌های فقیری شده‌اند که هر روز زندگی‌شان کیفیت قبلی را از دست می‌دهد و وارد لایه دیگری از وضعیت اقتصادی می‌شوند، آنجا که خیلی از توانایی‌های اقتصادی‌شان را از دست داده‌اند. جوانان طبقه متوسط، بیشتر آرزوهای خود را دست‌نیافتنی می‌دانند. اغلب شاهد فرورفتن در طبقات اقتصادی پایین‌تر هستند. آنها با تحصیلات و درآمدهای معمول جامعه، از خواسته‌ها و برنامه‌هایی می‌گویند که شاید تا سال قبل امکان رسیدن به آن را داشتند، اما حالا تبدیل به رؤیا شده است؛ از خرید خودروی دست‌دوم تا سفر به کشورهای اطراف و خرید خانه با وام‌های بانکی که هر کدام نگرانی و اضطراب روزمره آنها را بیشتر می‌کند.

در میان صحبت‌های جوانان، بسیاری از ترس بی‌پولی خود می‌گویند که از همان لحظه واریز حقوق، با دغدغه مالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نیروی جوان یک شرکت خصوصی که دختری با چند سال سابقه کار است، از این روزهای خود می‌گوید که به‌ دلیل شرایط مالی، بسیاری از خواسته‌هایش را نمی‌تواند برآورده کند؛ از پس‌انداز برای خرید یک ماشین تیبا تا برنامه‌ریزی برای سفر به ترکیه. وقتی به زندگی چهار سال گذشته‌ام نگاه می‌کنم، تعداد تفریح و میزان هزینه‌هایم خیلی متفاوت شده است. یادم است که یک زمان بیشتر روزهای هفته با دوستان یا خانواده‌ام به رستوران می‌رفتیم ولی الان شاید به ماهی یک ‌بار رسیده باشد که همان هم آن‌قدر گران می‌شود که در آخر تصمیم می‌گیرم تا ماه بعد بیرون غذا نخورم.

دختر جوانی است که در بخش سرمایه انسانی یکی از شرکت‌های معروف لبنیات کار می‌کند: شرایط زندگی‌ام را با سال قبل مقایسه می‌کنم می‌بینم مثلا کلاس زبان و باشگاه ورزشی می‌رفتم، چند شب در ماه با دوستانم کافه و رستوران می‌رفتم ولی باز شرایط اقتصادی‌ام بهتر از حالا بود. الان نه کلاس خاصی ثبت‌نام کرده‌ام و نه مثل سال قبل با دوستانم بیرون می‌روم ولی زندگی سخت‌تر شده است. راستش بیشتر از آنکه شرایط مالی به من فشار بیاورد ترس از بی‌پولی آخر ماه آزرده‌ام می‌کند. برای همین از همان ابتدای ماه حواسم هست که هزینه اضافی برای خودم نتراشم که آخر ماه با بی‌پولی مواجه نشوم. وقتی با دوستانم به رستوران یا کافه می‌روم حواسم جمع است که چیز گرانی سفارش ندهم. راستش ترس از بی‌پولی واقعا برایم آزاردهنده شده است. ترس بی‌موردی هم نیست؛ زیرا همین الان اگر گوشی همراه یا لپ‌تاپم خراب شود به معنای واقعی فقیر می‌شوم.

حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه است. موضوعات مطرح‌شده از سوی جوانان قشر متوسط، موضوعی است که «شرق» با او‌ مطرح می‌کند. او می‌گوید، آنچه امروز قشر جوان طبقه متوسط با آن مواجه است، نه صرفا مسئله درآمد، بلکه شکلی از نابرابری ساختاریافته و بی‌توجهی نظام‌مند حاکمیت به نیازها و حقوق اساسی شهروندان است. به باور او، جوانانی که امروز با مشکلات معیشتی، بیکاری، ناتوانی در تأمین مسکن و محرومیت از آموزش و خدمات سلامت روبه‌رو هستند، عملا بار ناکارآمدی یک ساختار اقتصادی معیوب را بر دوش می‌کشند. این وضعیت در کنار شغل‌های بی‌ثبات، نبود امنیت اقتصادی‌ و فشارهای تورمی، نسلی را شکل داده که نه برای امروز برنامه دارد، نه برای آینده افقی روشن می‌بیند.

EnglishGermanPersian