این عذرخواهی در حالی صورت گرفت که خامنهای در اواسط شهریورماه سال جاری در دیدار با پزشکیان و هیأت وزیران دولت دست نشانده گفته بود: «مسئولان راوی قدرت و قوت و امکانات کشور باشند و نه راوی ضعفها. صاحبان قلم و بیان نقاط قوت را بیان کنند.»
ناکارآمدی دولت (به معنای مجموعه قوای حاکم) در جمهوری اسلامی، معضل تازهای نیست اما در سالهای اخیر این ناکارآمدی چنان شدت گرفته که برخی از تحلیلگران سیاسی معقتدند ایران حتی در صورت تداوم نظام جمهوری اسلامی، عملا در حال حرکت به سمت وضعیت «بیدولتی» است. در چنین شرایطی، سکوت دربارۀ «ضعفها» و سخنگفتن دربارۀ «قدرت و قوت و امکانات کشور»، برای کارگزاران گوناگون حکومت ایران روز به روز دشوارتر میشود.
محمد درویش، کنشگر محیط زیست به یورونیوز گفت: ما هر سال شاهد بدتر شدن وضعیت آلودگی هوا هستیم. آلودگی هوا الان دیگر فقط مختص کلانشهرها نیست و در اغلب مناطق کشور، از شمال تا جنوب، گسترده شده است.»
مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران هم هشدار داد: «آلودگی فعلاً قصد عقبنشینی ندارد و طوفان گرد و خاک نیز به این شرایط افزوده شده است».
در حالی که تهرانیها هر صبح با چشمانی دوخته به آسمانی خاکستری و افقی تار، نفسهایشان را حبس میکنند، آلودگی هوا این کلانشهر را به قفسی از دود تبدیل کرده است. تیترهای رسانههای داخلی مانند «پایتخت؛ گم گشته در پس دود» و «وقتی تهران در قفس آلودگی هوا گرفتار است»؛ گواه ابعاد فاجعه است. اما ریشه این فاجعه کجاست؟
ایرنا نوشته: «ناوگان فرسوده، مهمترین منبع آلایندگی هوا». این فرسودگی مستقیماً به مافیای خودروسازی وابسته به خامنهای گره خورده است. یک کارشناس داخلی گفت: «خودروهای خارجی با همین بنزین، در هر ۱۰۰ کیلومتر ۵ لیتر بنزین مصرف میکنند در حالی که بسیاری از خودروهای تولید داخل بالای ۱۰ لیتر مصرف بنزین دارند». نتیجهٔ مستقیم تولیدات بیکیفیت مافیایی که اولویتش پر کردن جیب خودیهاست، نه سلامت مردم. ایرنا همچنین به «فروش گسترده اکتانافزاهای بیکیفیت» اعتراف کرد که یکی دیگر از عوامل جدی این بحران است.
عمیقتر که بنگریم، رژیم خامنهای عمداً از بازسازی زیرساختها طفره میرود تا هزینهای نکند. سایت “آخرین خودرو” در باره نقش مستقیم حاکمیت ویرانگر نوشت: «آلودگی هوا در ایران با وجود شناخت کامل راهحلها، بهدلیل نبود اراده سیاسی و بیعملی مسئولان هر سال مرگبارتر میشود».
مازوتسوزی هم علت دیگر فاجعه آلودگی هواست. آن هم در کشوری که روی دریای گاز نشسته است، حاکمیتی که زیرساخت پالایشگاهها را هم ویران کرد و هیچ هزینهای برای بازسازی آن نداده، بدترین نوع سوخت را -که مصرف آن بهخاطر تاثیرات مرگبار بر انسان، در جهان ممنوع است – بهپالایشگاهها میدهد: مازوت!
روشن است که خامنهای برای حفظ سلطه ننگین حاکمیت خود ترجیح میدهد میلیاردها دلار را خرج ماشین سرکوب و اعدام برای ارعاب مردم و صرف برنامه موشکی و اتمی و تروریسم منطقهای و یا در دزدیهای کلان به یغما ببرد، اما برای جایگزین کردن سوختهای مرگآور، هزینهای نکند. این در حالی است که کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و ترکیه طی چند سال با برنامهریزیهای جدی بر آلودگی غلبه کردند. برای نمونه پکن با برقیسازی ناوگان موفق شد بخش عمدهای از آلودگی هوا را برطرف سازد.
بنابراین قربانی شدن جان و سلامت مردم ایران نه تقدیر، بلکه جنایت مافیای حکومتی در ولایت خامنهای است که نفس ملت را بریده است. از این رو مانند راهحل تمامی بحرانهای عمیق دیگر امروز ایران، هوای پاک هم تنها با برافتادن این حاکمیت ویرانگر، به مردم ما میرسد.