نصرالله ناصح‌پور، خواننده پیشکسوت درگذشت

نصرالله ناصح‌پور، خواننده پیشکسوت موسیقی و عضو سابق هیات مدیره خانه موسیقی ایران درگذشت. از جمله آثار معروف او، تصنیف “ز من نگارم” در همکاری با محمدرضا لطفی بود. خوانندگان مشهوری از شاگردان ناصح‌پور بودند.نصرالله ناصح‌پور ردیف‌دان، خواننده و مدرس آواز که به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان بستری بود، شامگاه یکشنبه ۲۸ خرداد (۱۸ ژوئن) در سن ۸۳ سالگی درگذشت.

او در سال ۱۳۱۹ در اردبیل به دنیا آمد و از همان دوران کودکی، در خانواده‌ای موسیقی‌شناس پرورش یافت.

ناصح‌پور با عزیمت به تهران و آشنایی با استاد محمود کریمی، به هنرستان آزاد موسیقی ملی راه یافت و مشغول تحصیل شد.

پس از تشکیل کلاس‌های مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، از راهنمایی‌ها و آموزش استاد نورعلی برومند نیز بهره‌مند شد. ناصح پور همچنین از معدود شاگردان عبدالله‌خان دوامی بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

از جمله اجراهای آوازی ناصح‌پور می‌توان به خواندن تصنیف “ز من نگارم” از درویش‌‌خان در آلبوم مشترکش با محمدرضا لطفی اشاره کرد.

او در چند دوره انتخابات خانه موسیقی به عنوان رئیس کانون آواز و نیز ریاست هیت مدیره خانه موسیقی پذیرفته شده بود.

از جمله شاگردان او می‌توان به پری ملکی، بهرام باجلان، حوروش خلیلی، غلامرضا رضایی، قدسی مشیری و برخی دیگر از آوازخوانان نامی ‌اشاره کرد.

مراسم تشییع پیکر نصرالله ناصح‌پور روز چهارشنبه ۳۱ خرداد از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار و این خواننده پیشکسوت در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد.

تحریم تازه کانادا علیه قضات حکومت ایران به خاطر نقض حقوق بشر

وزیر خارجه کانادا از اعمال تحریم‌هایی تازه علیه جمهوری اسلامی خبر داده است. بسته تحریمی جدید کانادا از جمله شماری از قضات دادگاه‌های انقلاب در ایران را به خاطر نقض سیستماتیک حقوق بشر هدف قرار داده است.ملانی جولی، وزیر خارجه کانادا امروز دوشنبه ۱۹ ژوئن (۲۹ خرداد) اعلام کرد، این کشور تحریم‌های بیشتری را در چارچوب “مقررات اقدامات ویژه اقتصادی” علیه جمهوری اسلامی اعمال می‌کند.

این دوازدهمین بسته تحریمی است که کانادا از اکتبر سال ۲۰۲۲ میلادی به این سو علیه جمهوری اسلامی تنظیم کرده و دست به اعمال آن می‌زند.

تحریم‌های تازه کانادا علیه حکومت ایران بر اساس تلاش‌هایش در هماهنگی و همراهی تحریم‌هایی در همین ارتباط که از سوی اتحادیه اروپا، بریتانیا و ایالات متحده صورت گرفته، اعمال می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اتحادیه اروپا ۷ فرد و نهاد جمهوری اسلامی را تحریم کرد

کانادا در راستای تحریم‌های جدید خود هفت نفر را به دلیل نقش آنها در نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در نظام قضایی و کیفری ایران به ویژه دادگاه‌های انقلاب جمهوری اسلامی تحریم کرده است.

در بیانیه‌ای که وزارت خارجه کانادا در این رابطه متشر کرده از دادگاه‌های انقلاب به عنوان نهادی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات عنوان شده که به صدور “احکام اعدام، حبس‌های طولانی پس از محاکمه‌های ساختگی و شواهد و اعترافات گرفته‌شده زیر شکنجه” شهرت دارند.

فهرست تحریمی جدید کانادا این افراد را دربرمی‌گیرد:

مرتضی براتی، قاضی دادگاه انقلاب اصفهان
هادی منصوری، قاضی دادگاه انتقال مشهد
موسی آصف الحسینی، قاضی دادگاه انقلاب کرج
سید محمود ساداتی، قاضی دادگاه انقلاب شیراز
مهرداد تهمتن، قاضی مستشار دادگاه کیفری شیراز
محمد مقیسه، قاضی دیوان عالی کشور / دادگاه انقلاب تهران
حیدر آسیابی، قاضی دادگاه انقلاب گرگان

بنابر بر تحریم‌های جدید کانادا، داد و ستد با این افراد فهرست‌شده ممنوع بوده و هر گونه دارایی آنها که ممکن است در کانادا داشته باشند، مسدود خواهد شد. افزون بر این، افرادی که به خاطر نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر مورد تحریم قرار گرفته‌اند، تحت قانون مهاجرت و حفاظت از پناهندگان برای کانادا غیرقابل‌پذیرش هستند.

بیشتر بخوانید: کانادا جانشین فرمانده سپاه در سیستان و بلوچستان را تحریم کرد

کانادا با صراحت با به‌کارگیری مجازات اعدام در همه موارد و در همه جا مخالف است و آن را ناسازگار با حقوق بشر و کرامت انسانی می‌داند.

وزارت خارجه کانادا در بیانیه خود تصریح کرد که به فشارهای خود بر حکومت جمهوری اسلامی به منظور رسیدگی به اعتراضات مشروع مردم ایران، از جمله احترام به حقوق و آزادی‌های انسانی و زندگی و پیشرفت مردم در جامعه‌ای عاری از رعب، سرکوب و خشونت ادامه خواهد داد.

شیرین عبادی: اعتبارم را از دستگاه آدم‌کش قوه قضائیه نمی‌گیرم

شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل، در واکنش به سخنان معاون اول قوه قضائیه که خواستار لغو پروانه وکالت او شده بود گفت که اعتبارش را از مردم و از تعهدش به حقوق بشر دریافت می‌کند، نه از نهادی که به گفته او «تبدیل به غلام حلقه به گوش نهادهای امنیتی شده» است.

معاون قوه قضائیه خامنه ای امروز با انتقاد از «کم‌کاری» کانون وکلا گفت: «خانم شیرین عبادی در محافل خارج همواره می‌گوید وکیل است. آیا نباید کانونی که پروانه داده است آن را لغو کند؟ در قانون آمده است شرایط وکیل شدن اعتقاد به ولایت فقیه و قانون اساسی است که این خانم آن را به صراحت نقض کرده است و باید پروانه‌اش توسط نهاد مربوطه باطل شود.»

در واکنش به این اظهارات، شیرین عبادی در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به این‌که به «عدم پایبندی به ولایت فقیه و قانون اساسی» متهم شده است، نوشت: باور نداشتن به «قوانین ارتجاعی و ضدانسانی» را نه تنها اتهام نمی‌داند، بلکه «وظیفه اخلاقی هر انسان آزاده‌ای» قلمداد می‌کند.

این حقوقدان در ادامه یادآوری کرد: «التزام به همان قانون اساسی نادرست را بهتر است کسانی رعایت کنند، که بازوی اجرایی‌شان به فکر «شکستن گردن مردم» است.»

به گزارش رادیو فردا، اشاره خانم عبادی به اظهار نظر فرمانده جدید انتظامی استان مازندران است که روز ۲۶ خرداد خواستار «شکستن گردن» قانون‌شکنان شده و واکنش‌هایی را برانگیخته بود.

در ویدئویی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، ‌حسن مفخمی در جریان بازدید از ساحل بابلسر در پاسخ به خبرنگاری می‌گوید: «در این استان، در این شهرستان‌های ما، خدای نکرده کسی خواست ناهنجاری کند به حکم قانون گردنش را بشکنید پاسخش هم با من.»

این آخوندهای فاسد هم نظام و هم اسلام را ساقط می کنند+عکس


یک فعال رسانه‌ای نزدیک به حکومت می گوید: یک موقوفه ۱۵۰ هکتاری متعلق به حسینیه امینی‌ها و یک دامداری هزار راسی به عروس آخوند مهدی خاموشی، رییس سازمان اوقاف و امور خیریه، واگذار شده و در قراردادها نیز آدرس خانه خاموشی ذکر شده است.

وحید اشتری در یک رشته‌توییت نوشت: «اخیرا مطلع شدم در قزوین ما یکی از بزرگترین موقوفات چند صد هکتاری استان متعلق به حسینیه امینی‌ها را تقریبا بصورت رایگان به یک دختر خانم متولد ۶۹ واگذار کرده‌اند.

او با اشاره به این که «این موقوفه عظیم متعلق به حسینیه امینی‌هاست که یکی از دیدنی ترین نقاط قزوین است»، افزود: «الان در قزوین دیگر یک زوج جوان با ماهی یک میلیون بدون پول پیش یک زیر زمین در حاشیه‌ای ترین نقاط شهر نمی‌توانند اجاره کنند ولی یک موقوفه ۱۵۰ هکتاری و یک دامداری هزار راسی در قزوین را با همین اجاره ناچیز به خانم مونا چایچیان واگذار کرده‌اند.»

این فعال رسانه‌ای اصولگرا ادامه داد: «اینکه ۱۵۰ هکتار زمین با یک دامداری هزار راسی در روز روشن با ماهی یک میلیون‌ تومان اجاره به یکی از بستگان رئیس سازمان اوقاف واگذار شده باشد به کنار. اینکه در تمام قراردادها بدون نگرانی رسما آدرس منزل رئیس سازمان اوقاف را قید کنند دیگر خیلی اعتماد به نفس می‌خواهد.»

وی تاکید کرد که چنین اقدامی نشان‌دهنده آن است که خاموشی «نگرانی از نهادهای به اصطلاح نظارتی اعم از نهادهای بازرسی در بیت یا نهادهای امنیتی و قضایی» نداشته است.

اشتری نوشت: «این ماجرای عروس آقای خاموشی وجه نمادین قابل تاملی دارد» زیرا «پیش‌تر که هفته‌ای یک خبر از بازداشت مدیران اوقاف می‌آمد چند مرتبه نوشتم این دستگیری‌ها اهمیت ندارد.»

او تاکید کرد: «اوقاف بدون هرگونه نظارت و بازرسی رسما تبدیل به حیات خلوت فساد در کشور شده است و باید در مورد آن ساختار حرف زد.از طرفی چون زیر نظر رهبری است کسی هم نمی‌تواند بگوید بالای چشمت ابروست و به هیچ جا پاسخگو نیست.»

به گزارش ایران اینترنشنال، وحید اشتری پیش از این به دلیل افشای سیسمونی‌گیت خانواده قالیباف به دو سال زندان و محرومیت از فعالیت در رسانه‌ها و فضای مجازی محکوم شده بود.

این فعال توئیتری ضمن انتشار تصویر حکم دادگاه خود اعلام کرد که «تمسخر» تیتر سایت رهبر جمهوری اسلامی و اعلام خبر عضویت حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، در یک خیریه از جمله دلایل محکومیتش به دو سال زندان بوده است.

او همچنین پیشتر گفته است: «گر بچه حزب‌الهی‌ها بفهمند زیر لحافی که به اسم اسلام روی خودشان کشیده‌اند چه‌ها که نمی‌کنند وضعیت اینطور نمی‌ماند.»

ده زن بهایی که بین اسلام اجباری و اعدام طناب دار را بوسیدند


فیلم زیر: روز ٢٨ خرداد به طوفان توییتری داستان ما یکیست بپیوندید

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، آخوندهای حاکم فرصت مغتنمی یافتند تا انتقام دیرینه خود را از «بابی‌ها و بهائیان» بگیرند.

تخریب خانه تاریخی سیدعلی محمد باب در شیراز در شهریو ۵۸ آغازگر روندی بود که تاکنون ادامه دارد و از این گزند نه تنها زندگان، که مردگان بابی و بهائی هم در امان نماندند. به گفته مینا جاودانی، پژوهشگر تاریخ، از چند ماه پیش از وقوع انقلاب اسلامی، حمله به بهایی‌ها در سراسر ایران آغاز شده بود.

بابی‌ها و بهائی‌ها و ازلی‌ها از دوران قاجار به فجیع‌ترین اشکال ممکن آزار و اذیت شده و به قتل رسیده بودند؛ از شمع آجین کردن و کارد آجین کردن آنها تا اعدام باب در تبریز و خفه کردن و انداختن پیکر طاهره قره‌العین در درون چاه و ریختن سنگ بر روی پیکرش در باغ ایلخانی. او اولین زنی بود که روبنده‌اش را کنار زد و توسط روحانیون شیعی به فساد فی‌الارض محکوم شد.

چهلمین سالگرد اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز

چهل سال پیش در چنین روزهایی،‌ ۱۶ بهائی به اتهام جاسوسی در شیراز اعدام شدند. در صبح ۲۶ خرداد ۱۳۶۲ شش مرد بهائی که در برابر سؤال «اسلام یا اعدام»، اسلام را انتخاب نکرده بودند و بر دیانت بهایی خود اصرار ورزیده بودند، در میدان چوگان شهر شیراز به دار آویخته شدند.

دو روز بعد ۱۰ زن بهائی به دار آویخته شدند، اینان از جمله ۲۲ بهائی بودند که رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت آمریکا،‌ پس از انتشار خبر صدور حکم اعدام برایشان،‌ درخواست آزادی آنها را مطرح کرده بود.

اما خمینی جنایتکار در واکنش در دیدار با مقام‌های دولت و دادگاه انقلاب «حمایت» ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، را به عنوان دلیلی بر تایید جاسوس بودن این افراد خواند و گفت: «آقای ریگان می‌گوید این بهائیان بی‌پناه، مردمی صلح‌جو هستند که به انجام فرائض دینی خود مشغولند و دولت ایران آنها را بخاطر دستورات دینی شان که مغایر با عقاید جمهوری اسلامی است دستگیر کرده است. اگر آنها جاسوس نبودند شما (آمریکائی‌ها) شکایت نمی‌کردید. شما از آنها حمایت می‌کنید چون کار شما را انجام می‌دهند.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی افزود که اگر ما هیچ دلیل دیگری هم بر اینکه آنها جاسوس آمریکا هستند نداشته باشیم، همین حمایت ریگان از آنها کافیست.

در ۲۴ اسفند ۱۳۶۱ دادستان عمومی و انقلاب شیراز، بهائیان زندانی را در سالنی جمع کرد و به آنها گفت که حکم همه به جز چند نفر اعدام است. او گفت که این احکام به تایید شورای عالی قضایی هم رسیده و بار دیگر گفت که هر کدام از بهائیان که مسلمان شوند،‌ آزاد خواهند شد.

به دستور این دادستان، از اواسط خرداد آن سال به هر یک از بهائیان زندانی فرصت داده شد که از اعتقاداتشان به آئین بهائی بگذرند و به اصطلاح «توبه کنند».

صدور حکم اعدام این بهائیان که در هماهنگی با حائری شیرازی، امام جمعه وقت شیراز انجام گرفته بود در خبر کوتاهی در روزنامه «خبر جنوب» منتشر شد و در فاصله کمی هم احکام اعدام اجرا شد.

به‌رغم آنکه همه بهائیان به اتهام جاسوسی، بازداشت شده بودند اما آنها به شدت تحت فشار بودند تا از پیروی آئین بهائی دست بردارند. به اغلب آنها گفته شده بود که در صورت برائت از آئین بهائی، حکم اعدامشان لغو خواهد شد.

زرین مقیمی ابیانه،‌ ۲۹ ساله بود که همراه با ۹ زن بهائی دیگر اعدام شد. او در استان اصفهان بود و به همراه مادر و پدرش در تهران زندگی می‌کرد. او لیسانس زبان انگلیسی را از دانشگاه تهران گرفت.

یکی ازهمبندی‌های زرین و ۹ زن بهائی دیگری که به دارآویخته شدند در کتاب خاطراتی که به زبان انگلیسی و با عنوان «داستان علیا» منتشر کرده از شجاعت زرین مقیمی می‌گوید.

گفته شده که وقتی زرین از آخرین جلسه «اتمام حجت» برای ترک آئین بهائی آمد،‌ خطاب به مامور دادگاه گفت: «خیلی خوب حالا کجا باید بروم اعدام شوم؟»

او پنج روز پس از این جلسه همراه ۹ زن دیگر به دار آویخته شد.

اعدام دختر ۱۷ ساله پس از اعدام پدرش

مونا محمودنژاد، دانش‌آموز دبیرستان بود که در غروب اولین روز آبان ۱۳۶۱ به اتفاق پدرش یدالله محمودنژاد در شیراز بازداشت شد.

به گزارش بی بی سی، مقام‌های قضایی وقت، حدود سه ماه پس از بازداشت او از مادرش،‌ فرخنده محمودنژاد برای آزادی دخترش ۵۰۰ هزار تومان وثیقه خواستند که آن زمان پول کلانی بود.

با این حال و به‌رغم اعاده وثیقه، نه تنها مونا را آزاد نکردند که مادرش را هم دستگیر و به زندان عادل‌آباد منتقل کردند.

مونا در حالی در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شد که سه ماه قبل از آن یعنی در ۲۲ اسفند ۱۳۶۱ پدرش را اعدام کردند.

جسد مونا را به خانواده تحویل ندادند و گفته می‌شود که ماموران حکومت او را در گورستان بهائیان شیراز به خاک سپردند.

مادر و پسری که به فاصله دو روز اعدام شدند

نصرت غفرانی (یلدایی) در ۴۶ سالگی و دو روز پس از اعدام پسر ۲۸ ساله‌اش، بهرام یلدایی، به دار آویخته شد. همسرش بعدها گفت که هرگز نفهمید که آیا نصرت از اعدام پسرمان مطلع بوده یا نه.

گفته شده که خانم غفرانی، بارها هدف آزار کلامی و فیزیکی هواداران و اعضای انجمن حجتیه قرار گرفته بود.

انجمن حجتیه مهدویه،‌ گروه تندروی شیعی بود که در ۱۳۳۲ با هدف مبارزه با بهائیت و مقابله با نفوذ آنها در میان مردم در ایران تشکیل شده بود و در سال‌های اوایل انقلاب، همچنان فعالیت علنی داشت.

زوج عاشقی که به دار آویخته شدند

طاهره ارجمندی، در ۳۰ سالگی و دو روز پس از اعدام همسرش،‌ جمشید سیاوشی،‌ در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ به دارآویخته شد. او و همسرش از بهائیان فعال و شناخته شده بودند.

خانم ارجمندی فارغ التحصیل رشته پرستاری دانشگاه تهران بود و در تهران،‌ یاسوج و شیراز سابقه کار در چند بیمارستان داشت.

دو سال قبل از انقلاب ۱۳۵۷، با همسرش، جمشید سیاوشی برای تشکیل «محفل بهائی» به شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویر احمد مهاجرت کرد. پس از انقلاب اسلامی عده‌ای به خانه آنها حمله کردند و آنها مجبور به ترک یاسوج و نقل مکان به شیراز گرفتند.

بر اساس مدارک موجود در «خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران» او در شیراز برای کار کردن در بیمارستان با محدودیت رو به رو بود و به سختی موفق شد به عنوان پرستار در یک بیمارستان خصوصی استخدام شود.

اوایل آبان ۱۳۶۱،‌ جمشید سیاوشی در خانه خود در شیراز بازداشت شد و چهل روز پس از بازداشت او،‌ ماموران که برای چندمین بار خانه آنها را تفتیش می‌کردند، این بار طاهره را هم با خود بردند.

طاهره ارجمندی هم مثل بقیه بهائیان پس از دستگیری به زندان سپاه پاسداران در شیراز منتقل شد. او و همسرش تحت فشار شدید بازجویان بودند تا از اعتقادشان به آئین بهائی برگردند.

از او روایت شده که وقتی بازداشتش کردند به خانواده گفته بود که خوشحال است که در هوای زندان به سر می‌برد و همین برایش کافی است که وقتی در سلول است، احساس می‌کند که جمشید هم پشت یکی از این درهاست و به او نزدیک است.

گفته شده بازجوها بارها او را با شکنجه تا سرحد مرگ همسرش تهدید کردند و حتی یکبار «به دروغ» به او گفتند که همسرش از آئین بهائی «تبری جسته» است.

یکبار در زندان به او اجازه دادند شوهرش را ببیند. به گزارش مرکز اسناد بهائی و به نقل از هم سلولی خانم ارجمندی، جمشید سیاوشی به شدت شکنجه شده بود و وقتی طاهره ارجمندی از ملاقات با او به سلول بازمی‌گردد «حالت تشنج داشته و به شدت می‌لرزید و اشک می‌ریخت.»

طاهره ارجمندی و همسرش هردو پس از مدتی از بازداشتگاه سپاه به زندان عادل آباد شیراز منتقل شدند و تا زمان اجرای حکم اعدامشان، در آن زندان بودند.

روز ٢٨ خرداد به طوفان توییتری داستان ما یکیست بپیوندید

به مناسبت چهلمین سالگرد اعدام ده زن بهائی در شیراز که همگی به دلیل اعتقادشان در یک شب به دار آویخته شدند به طوفان توییتری جامعۀ جهانی بهائی در روز ۲۸ خرداد بپیوندید. کمپین داستان ما یکیست در بزرگداشت این ده زن، به همۀ زنان ایرانی از اعتقاد و پیشینه‌های گوناگون اختصاص داده شده است، زنانی که امروز در همان مسیر قدم بر می‌دارند و برای آرمان‌های عدالت و برابری جنسیتی در ایران فداکاری می‌کنند.

داستان ما یکیست یک کمپین یک ساله است که در روز ۲۸ خرداد با یک طوفان توییتری (ساعت ۹ تا ۱۱ شب به وقت تهران) اوج می‌گیرد. این کمپین در طول سال با انتشار هفتگی آثار هنری دریافتی و نشست‌ها و پروژه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی ادامه خواهد یافت.

ما از مقامات دولتی، سازمان‌های غیردولتی، چهره‌های برجسته، حامیان حقوق بشر در ایران و عموم مردم می‌خواهیم که در تقدیر از تلاش‌های دیرینه برای برابری جنسیتی در ایران و مسیر پر فراز و نشیبی که زنان ایرانی در دهه‌ها طی کرده‌اند به ما بپیوندند.

داستان ما یکیست برای دریافت آثار هنری و بیانیه‌های عمومی که داستان مشترک میان گروه‌های مختلف در ایران و فداکاری‌ها و تلاش‌های آن‌ها برای برابری را نشان می‌دهد، فراخوانی منتشر کرده است. تا کنون موجی از آثار هنری از طرف عموم مردم، بیانیه‌های حمایتی از مقامات و افراد برجسته و نشست‌ها و برنامه‌های عمومی گوناگون، توجه گسترده‌ای را به این کمپین جلب کرده است.

این ده زن بهائی به دلیل اعتقاد به آئینی که برابری جنسیتی، وحدت، عدالت و صداقت را ترویج می‌دهد به دار آویخته شدند. در تلاشی بی‌رحمانه برای وادار کردن این زنان به انکار اعتقادشان، اعدام آنها یکی بعد از دیگری در تاریکی شب در حالی که هر یک مجبور به مشاهدۀ اعدام دیگری بود صورت گرفت. هیچ یک از آن‌ها اعتقادش را انکار نکرد.

طوفان‌های‌ توییتری، دورۀ فشرده فعالیت در شبکه‌های اجتماعی با هدف بلند کردن صدا و جلب توجه مخاطبان و حمایت گسترده‌تر است. پست‌ها در این طوفان توییتری باید از هشتگ داستان ما یکیست (به انگلیسی #OurStoryIsOne) استفاده کنند تا به «ترند» شدن هشتگ در فضای آنلاین کمک کنند.

این موج شبکه‌های اجتماعی روز ۲۸ خرداد ساعت ۹ شب به وقت تهران آغاز خواهد شد و برای دو ساعت ادامه خواهد داشت.

پیش‌زمینه

در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ )٢٨ خرداد ١٣۶٢(، ۱۰ زن بهائی که اکثر آنها بین ۲۰ تا ۳۰ سال داشتند، از جمله یک دختر نوجوان ۱۷ ساله و یک زن ۵۰ ساله، به دلیل خودداری از انکار دین خود در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شدند. این رویداد تکان‌دهنده با بهت و خشم گروه‌های حقوق بشر و مردم عادی در سراسر جهان مواجه شد.

دو شب پیش از آن، شش مرد بهائی (که برخی از آنها بستگان این ۱۰ زن بودند) در همان میدان اعدام شدند. بیش از ۲۰۰ بهائی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ (١٣۵٧) توسط مقامات ایران اعدام شدند. این اعدامها تنها پس از اعتراضات جهانی متوقف شد، اما آزار و اذیت بهائیان در ایران تا به امروز بدون مجازاتی برای عاملان آن همچنان ادامه دارد.

این ۱۰ زن در ماه‌های آبان و آذر ۱۳۶۱ )اکتبر و نوامبر ١٩٨٢ (دستگیر شدند. بسیاری از آنها ابتدا در بازداشتگاه سپاه نگهداری و سپس به زندان عادل آباد منتقل شدند. آنها تحت بازجویی‌ها و شکنجه‌های سخت سپاه پاسداران قرار گرفته تا ایمان خود را انکار کنند. از حق داشتن وکیل و محاکمه در دادگاه علنی محروم شدند و در نهایت توسط قاضی شرع شیراز به اتهام «صهیونیست بودن»، «جاسوسی» و تدریس کلاسهای کودکان به اعدام با چوبهٔ دار محکوم شدند.

هر یک از این زنان چندین بار با خشونت مورد زورگویی قرار گرفتند تا ایمان خود را انکار کنند و به اسلام بگروند تا از اعدام رهایی یابند. اما هیچ یک از آنها حاضر نشدند بیانیه‌هایی را که مقامات برای آنها تهیه کرده بودند امضا کنند. در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ )٢٨ خرداد ١٣۶٢( آنها را مخفیانه به میدان چوگان برده و یکی پس از دیگری و در مقابل یکدیگر به دار آویختند. مرگ این زنان به خانواده‌هایشان اطلاع داده نشد. اجسادشان به خانواده‌هایشان تحویل داده نشد و نتوانستند بر اساس آداب دینی‌شان خاکسپاری شایسته‌ای داشته باشند. گمان می‌رود که آنها توسط مقامات در قبرستان بهائیان شیراز دفن شده‌اند که بعداً تخریب و در سال ۲۰۱۴ )١٣٩٣( به «ساختمان فرهنگی و ورزشی» تبدیل شد.

اسامی زنانی که در این تاریخ اعدام شدند عبارتند از:

● مونا محمودنژاد، ۱۷ ساله؛

● رویا اشراقی، ٢٣ ساله، همراه با مادرش عزت جانمی اشراقی؛

● سیمین صابری، ۲۴ ساله؛

● شهین (شیرین) دالوند، ۲۵ ساله؛

● اختر ثابت، ۲۵ ساله؛

● مهشید نیرومند، ۲۸ ساله؛

● زرین مقیمی، ۲۹ ساله؛

● طاهره ارجمندی سیاوشی، ۳٠ ساله. همسرش جمشید سیاوشی دو روز پیش‌تر اعدام شده بود؛

● نصرت غفرانی یلدائی، ۴۶ ساله. فرزندش، بهرام یلدائی، دو روز پیش‌تر اعدام شده بود؛

● عزت جانمی اشراقی، ۵۷ ساله، همراه با دخترش رویا، ۲۳ ساله. همسرش، عنایت‌الله اشراقی دو روز پیش‌تر اعدام شده بود.

EnglishGermanPersian