اروپا ۱۴ میلیارد یورو اموال الیگارش‌های روسیه را مصادره کرد

از آغاز جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا حدود ۱۴ میلیارد یورو از اموال و دارایی‌های الیگارش‌ها و نهادهای روسیه را مصادره کرده است. این افراد و نهادها در لیست تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه این کشور قرار داشته‌اند.تاکنون حدود ۱۴ میلیارد یورو از دارایی‌های الیگارش‌ها و نهادهایی که در لیست تحریم‌های علیه روسیه قرار داشته‌اند توسط اتحادیه اروپا مصادره شده است.

دیدیه ریندرز، کمیسر قضایی اروپا با عنوان این مطلب و تحسین از تعهد پنج کشور عضو این اتحادیه، از جمله آلمان از عملکرد اکثر دولت‌های اروپایی در این زمینه انتقاد کرده است.

او در حاشیه نشست وزرای دادگستری اتحادیه اروپا در پراگ عنوان کرد که اعضای این اتحادیه تاکنون ۱۳.۸ میلیارد یورو از دارایی‌های افراد و موسسات روسیه را که به دلیل حمله نظامی روسیه به اوکراین در لیست تحریم‌های این اتحادیه قرار دارند، مصادره کرده‌اند.

با این حال کمیسر قضایی اتحادیه اروپا با انتقاد از برخی کشورهای عضو این اتحادیه اعلام کرد که همه کشورهای اروپایی به یک اندازه به اجرای تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه متعهد نبوده‌‌اند. بخش اعظم دارایی‌های مصادره شده به ارزش ۱۲ میلیارد یورو تنها در پنج کشور از ۲۷ کشور اتحادیه اروپا ضبط شده‌ است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بر اساس اعلام دولت فدرال آلمان، این کشور در این زمینه نقش کلیدی ایفا می‌کند. کریستین لیندنر،‌ وزیر دارایی آلمان در اواسط ماه ژوئن مقدار اموال مصادره شده روسیه توسط این کشور را ۴.۴۸ میلیارد یورو برآورد کرده بود. این اموال شامل کشتی‌ها، قایق‌ها و همچنین سپرده‌های بانک مرکزی و سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌ها است.

در حال حاضر یک‌هزار و ۱۵۸ تن از مسئولان و ۹۸ شرکت و موسسه در لیست تحریم‌های اتحادیه اروپا قرار دارند، از جمله ولادیمیر پوتین،‌ رئیس‌جمهور روسیه و افراد متمولی چون رومن آبراموویچ، مالک سابق باشگاه چلسی.

رومن آبراموویچ مجبور شد به دلیل این تحریم‌ها باشگاه چلسی را به کنسرسیومی به رهبری تاد بولی، تاجر آمریکایی بفروشد. حتی درآمد حاصل از فروش این باشگاه نیز به میلیاردر روسی نخواهد رسید و این پول برای حمایت از قربانیان جنگ در اوکراین هزینه خواهد شد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در ماه مه کمیسیون اتحادیه اروپا به مشکلات پیش رو در شناسایی اموال الیگارش‌های روس اشاره و اعلام کرد که این افراد از “ساختارهای پیچیده قانونی و مالی” برای پنهان کردن دارایی‌های خود استفاده می‌کنند.

پیش از این مارتین شیردوان، رهبر فراکسیون چپ‌ها در پارلمان اروپا اشاره کرده بود که مسدود کردن دارایی‌‌های روسیه برای اتحادیه اروپا هزینه بالایی در پی خواهد داشت.

شیردوان گفته که ویلاها و قایق‌های تفریحی مصادره شده در همان شرایطی که مصادره شده‌اند نگهداری خواهند شد به این معنی که مالیات‌دهندگان اروپایی باید هزینه نگهداری این اموال را پرداخت کنند.

نیروهای ویژه بریتانیا “۵۴ غیرنظامی افغانستان را غیرقانونی کشتند”

طبق تحقیقات شبکه جهانی بی‌بی‌سی، یک واحد نیروهای ویژه بریتانیا در ولایت هلمند افغانستان به صورت سیستماتیک ۵۴ غیرنظامی را کشته‌اند. این اقدام بارها به صورت غیرقانونی و در طی ۶ ماه صورت گرفته است.طی یک پژوهش، احتمالا بخشی از نیروهای ویژه بریتانیا در افغانستان در طی شش ماه ۵۴ فرد غیرنظامی را بر خلاف قانون کشته‌ است.

شبکه جهانی بی‌بی‌سی روز سه‌شنبه ۱۲ ژوئیه (۲۱ تیر) گزارش داد، مطابق تحقیقاتش و بررسی گزارش‌های نظامی که به‌تازگی به دست ‌آمده، واحد “اس‌ای‌اس” (SAS)، سرویس هوایی ویژه در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ بارها در یک بازه زمانی شش ماهه دست به این اقدام زده و در مجموع ۵۴ نفر را در ولایت هلمند به این طریق کشته است.

این شبکه همچنین می‌گوید، طبق شواهدی که به ‌دست آورده، نیروهای مسلح بریتانیا مانع تحقیق در این زمینه از سوی پلیس نظامی سلطنتی شده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بی‌بی‌سی عنوان می‌کند، سوءظن اولیه به دلیل “گزارش‌هایی کاملا مشابه” از سوی این واحد ویژه ایجاد شده است. در این گزارش‌ها اعلام شده مردان افغانستانی بازداشت‌شده سعی داشته‌اند پس از دستگیری سلاح یا نارنجکی را از پشت پرده یا اثاثیه منزل بیرون بکشند و سپس اعضای این واحد ویژه برای دفاع از خود این افراد را به ضرب گلوله کشته‌اند.

گفته می‌شود، این قتل‌ها در حین حملاتی صورت گرفته که “کشتن یا دستگیری” نامیده می‌شوند و برای افرادی اجرا می‌شده که مظنون به فرماندهی طالبان یا ساختن بمب هستند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

بی‌بی‌سی می‌گوید که گزارش‌های ذکر شده نگرانی‌هایی را در مقر نیروهای ویژه بریتانیا در مورد قتل غیرقانونی و عامدانه بازداشتی‌ها به وجود آورده است اما این مساله به دژبانی ارتش (پلیس نظامی سلطنتی) منتقل نشده است.

در گذشته تحقیقات گسترده‌ای در زمینه قتل‌هایی که از سوی پرسنل نظامی بریتانیا در افغانستان صورت گرفته انجام شده است اما این تحقیقات بدون یافتن رفتار مجرمانه‌ای در سال ۲۰۱۹ پایان یافت. با این حال بی‌بی‌سی به نقل از منابع خود در پلیس نظامی سلطنتی بریتانیا گزارش داده است که نیروهای مسلح مانع تحقیقات در این زمینه شده‌اند.

حمید سمندریان؛ یادی از “بزرگ بزرگان قبیله تئاتر ایران”

به مناسبت دهمین سالروز درگذشت حمید سمندریان، حرف و حدیث شماری از شاگردان و نزدیکان این استاد خستگی‌ناپذیر تئاتر ایران را بازگو می‌کنیم. کاوه سمندریان هم می‌گوید که چگونه از مهم‌ترین یادگار پدر حفاظت می‌کند.ده سال پیش که حمید سمندریان در روز ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ صحنه را برای همیشه ترک کرد، بیانیه‌ها و یادنامه‌ها و ویژه‌نامه‌های گوناگونی برای تقدیر از این استاد مسلم تئاتر ایران منتشر شد. اکثر نگارندگان متن‌ها، “بزرگ بزرگان قبیله تئاتر ایران” را “بی‌بدیل” خواندند و ضمن اشاره به تحصیلات و فعالیت‌های تئاتری سمندریان در آلمان، از تلاش‌های او برای ارتقای هنر نمایشی در ایران قدردانی کردند و فقدان او را ضایعه‌ای بزرگ برای هنر نمایشی خواندند.

خوشبختانه امروز اینترنت امکانی فراهم آورده که لازم نیست برای معرفی حمید سمندریان به نسل جوان، زندگی و فعالیت‌های هنری او را در هر مقاله و یادنامه‌ای تکرار کرد. با وارد کردن نام “حمید سمندریان ” در ماشین جستجوگر گوگل ۱۶۷ هزار لینک بر صفحه کامییوتر ظاهر می‌شود که ما را به عمق زندگی پرهیجان این هنرمند و هنرمندپرور می‌برد. در آنجا می‌توان به اطلاعات گوناگونی دست یافت؛ از آکادمی هنرهای دراماتیک سمندریان گرفته تا آثار نمایشی‌ای که او ترجمه یا کارگردانی کرده و همچنین نام شاگردان موفق او و تلاش نافرجامش برای اجرای نمایشنامه “زندگی گالیله” برتولت برشت.

او خود گفته است که “زندگی گالیله” وصیت‌نامه هنری اوست و اگر امکان کارگردانی آن در زمان حیاتش فراهم نشود، دستانش “از گور بیرون خواهند ماند”.

تلاش یکی از “دستان” سمندریان

اکنون یکی از “دستان” او به‌تکاپو افتاده و قرار است به‌زودی “گالیله” را به صحنه ببرد. شهاب‌الدین حسین‌پور، از شاگردان سمندریان در آکامی هنرهای دراماتیک، با خود عهد کرده که آرزوی استادش را برآورده کند و در چهار سال گذشته هم گام‌های موثری در این زمینه برداشته است.

دویچه وله را در اینستاگرام دنبال کنید

حسین‌پور می‌‌گوید:‌ «آقای سمندریان می‌گفت، تولید کارهای نمایشی در این شرایط سخت پوست کرگدن می‌خواهد. حالا من و شماری از دوستان پوست کرگدن به تن کرده‌ایم و در این شرایط می‌خواهیم گالیه را به صحنه ببریم، که در پاییز سال جاری اجرا خواهد شد.»

این بازیگر و کارگردان تئاتر که در آخرین کار سمندریان، “ملاقات بانوی سالخورده” هم بازی کرده معتقد است، همکاری در این نمایش با سمندریان به اندازه یک دوره بازیگری در یک مدرسه عالی بوده است.

حسین‌پور از استاد خود یک دنیا حرف برای گفتن دارد و خاطراتی که به قول خودش، یاد سمندریان را برای او تا ابد زنده نگه می‌دارند.

به نظر او، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سمندریان این بود که بیش از هر چیز به کیفیت کار اهمیت می‌داد:‌ «مثلا اگر بازیگری پیشنهادی می‌داد که با تصور ایشان از آن نقش همخوانی نداشت، ولی پیشنهاد جذابی بود، آن را می‌پذیرفت. هرگز ندیدم دُگم باشد و برای به ثمر رساندن حرف یا ایده خودش کاری انجام دهد که در نهایت به اجرا لطمه بزند.»

حسین‌پور با بغض خفیفی در گلو از “شبی غم‌انگیز” یاد می‌کند: «پس از آنکه ایشان را به خاک سپردیم و هوا تاریک شده بود، می‌خواستم به تنهایی برایش فاتحه‌ای بخوانم و با او خلوت کنم. به همین خاطر برگشتم سر مزارش. آنجا در تاریکی صدای مردی را شنیدم که جملاتی آشنا را ادا می‌کرد. نزدیک‌تر که شدم دیدم آقای هوشنگ قوانلو است و دارد جملاتی از “زندگی گالیله” را دکلمه می‌کند.»

احترام به همکاران

شهاب‌الدین حسین‌پور از رفتار محبت‌آمیز سمندریان با شاگرادن و همکارانش می‌گوید، از لبخند مهربان او و این که به “همگان احترام می‌گذاشت”.

ژاله شعاری یک نمونه از همکارانی است که چند سال با سمندریان تماس داشته و در “ملاقات بانوی سالخورده” هم با او به صحنه رفته است.

این بازیگر تئاتر و سینما می‌گوید: «احساس من این بود که همه را دوست دارد و همه او را. هیچ‌وقت نشنیدم که او حتی یک کلمه درباره کسی بدگویی کند.»

به گفته شعاری، سمندریان تنها از مسئولان دولتی گله داشته و با آنها مشاجره می‌کرده است:‌ «از بی‌عدالتی‌ها و ناکارآمد بودن مسئولان در عذاب بود. مرتب از او درخواست می‌کردند کاری را به دست بگیرد، ولی نه با شرایط و امکاناتی که سمندریان می‌خواست. از این رو همیشه درخواست‌ها را رد می‌کرد.»

ژاله شعاری با تاکید بر این که ملاقات‌هایش با حمید سمندریان را هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد، می‌گوید:‌ «خانه من نزدیک آموزشگاه بازیگری او بود. به همین دلیل هر وقت فرصتی پیش می‌‌آمد به آموزشگاه می‌رفتم. معمولا آقای سمندریان می‌پرسید، چطوری ژولیو؟ من می‌گفتم، خوبم استاد، شما چطورید؟ او پاسخ می‌داد: دارم سعی می‌کنم خوب باشم. گاهی بعد از گپی کوتاه مرا به شرکت در کلاسش دعوت می‌کرد. من با دل و جان از این پیشنهاد استقبال می‌کردم و محو دیدن او هنگام تدریس می‌شدم و آن همه اشتیاق و عشق به تئاتر و تدریس را تحسین می‌کردم.»

شعاری معتقد است که سمندریان هنگام تدریس، خودش نقش ایفا می‌کرده و “با آن صدای قوی و بیان تئاتریش مطالب درسی را با ظرافت و وسواس و طنزی که چاشنی بود” برای شاگرانش جذاب‌تر می‌کرده است.

ژاله شعاری بخشی از زندگیش را در آلمان می‌گذراند و هر گاه به ایران سفر می‌کرده، برای سمندریان مجله‌های تخصصی تئاتر می‌برده است:‌ «وقتی مجله‌ها را به او می‌دادم، مثل یک کودک ذوق می‌کرد و چیزی می‌گفت و از ته دل می‌خندید. یک بار گفت: من این‌ها را نمی‌خوانم که، من این‌ها را می‌خورم».

انتقاد محبت‌آمیز

شریفه بنی‌هاشمی، بازیگر تئاتر و از شاگردان حمید سمندریان هم تجربه‌های مشابهی با استادش داشته است. او هم هنگام صحبت از سمندریان، با ذوق از ویژگی‌های خوشایند او می‌گوید و از این که حتی انتقادهایش را هم دوستانه و محبت‌آمیز بیان می‌کرده است.

آنچه که بیش از هر چیز در ذهن بنی‌هاشمی نقش بسته، برخورد سمندریان با او پس از بازگشت از سفر به زادگاهش بوده است:‌ «هر بار که از بندرعباس برمی‌گشتم، استاد با لبخند محبت‌آمیز و لحنی مهربان می‌گفت: خانم، بازهم که شیوه بیانت تغییر کرد. الان باید دوباره روی لهجه‌ات کار کنیم».

شریفه بنی‌هاشمی در دوران سلطنت محمدرضاشاه پهلوی به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شده و مدتی را در زندان به سر برده است. این باعث جدایی درازمدت از سمندریان می‌شود تا این که پس از انقلاب در یکی از هتل‌های گران‌قیمت تهران با او برخورد می‌کند. سمندریان او را شناخته و فوری با او وارد گفت‌وگو ‌شده است. این دیدار یکی از خاطرات شیرین بنی‌هاشمی از حمید سمندریان است.

تبدیل دشمن به دوست

دلارا نوشین، از شاگردان حمید سمندریان، در پاسخ به این پرسش که چه خاطره به‌یادماندنی از استادش دارد، می‌‌پرسد: «در کدام زمینه؟ از کلاس‌هایش و عشقی که به آموختن داشت بگویم یا از صمیمیتی که در رفتارش با دیگران وجود داشت یا از شور وصف‌ناپذیری که به جاری بودن در زندگی داشت یا از تأثیری که علاوه بر تئاتر بر شخصیت شاگردانش گذاشت؟»

نوشین تصمیم می‌گیرد که در باره برخورد سمندریان با “دشمنانش” بگوید: «از بین این همه ویژگی‌های بارز، یکی از آن‌ها همیشه برایم حیرت‌آورتر بود: مهارت عجیب او در برخورد با دشمنانش. زیرا که استاد هم مانند همه دوستانی داشت و هر چند اندک دشمنانی. کسی ندیده بود که او در برخورد با بدگو یا دروغ‌گو یا حسود، رفتار تهاجمی یا حتی تدافعی داشته باشد. این برخورد گاهی این تصور را به ذهن متبادر می‌کرد که گویا استاد هرگز از رفتار کسی آزرده نمی‌شود؛ تصوری که حتما اشتباه بود. اما او برعکس بیشتر افراد، در چنین مواقعی همیشه با صورتی بشاش و لبخندی بر لب و سعه صدر برخورد می‌کرد. گاهی حتی به روی طرف هم نمی‌آورد، گاهی هم با شوخی و طنز مخصوص خودش می‌گفت: “فلانی، شنیدم فلان حرف را پشت سر من زده‌ای!” و در آن لحظه چهره “فلانی” دیدن داشت! و طولی نمی‌کشید که “فلانی” موضعش را عوض می‌کرد و از دوستداران استاد می‌شد.»

دویچه وله را در تلگرام دنبال کنید

دلارا نوشین این ویژگی سمندریان را “مهارت خلع سلاح دشمن و تبدیل او به یک دوست” می‌نامد. به اعتقاد او، این ویژگی بسیار حائز اهمیت است، زیرا «این روزها کمتر کسی را می‌بینی که در این دنیای پر از خشم، تحمل شنیدن کوچک‌ترین کلام مخالف را داشته باشد؛ در دورانی که موافق با من دوست، و مخالف با من دشمن لقب می‌گیرد».

سمندریان و هنرآموز “مخالف”

طبیعی است که کارهای حمید سمندریان هم مانند دیگر خلاقان و فعالان رشته‌های هنری، مورد انتقاد برخی از کارشناسان یا شاگردانش قرار بگیرند. اما جالب این است که حتی این گونه افراد هم با برخورد محترمانه و حرفه‌ای او مواجه شده‌اند. اصغر نصرتی، از کارورزان فعال تئاتر برونمرزی و گردآورنده آرشیوی گرانبها و گنجینه‌ای از فعالیت‌های تئاتری خارج کشور، یکی از این افراد است.

او می‌گوید: «روزی سمندریان تکلیفی مبنی بر نوشتن یک متن در ارتباط با تئاتر را به عهده ما گذاشت. قرار شد هر کس موضوعی را در ارتباط با تئاتر تحقیق کند و ماحصل آن را تبدیل به نوشتاری. من داوطلب نوشتن موضوعی درباره فریدریش دورنمات و مهم‌ترین نمایشنامه او یعنی “ملاقات بانوی سالخورده” شدم. سمندریان هم سخت استقبال کرد، چون او شیفته‌ دورنمات بود و عاشق نمایشنامه‌ مذکور. نقد و بررسی آثار دورنمات بهانه و فرصتی برای مخالفت با نظریات سمندریان شد. تقریبا همه کارهای ترجمه‌شده در ارتباط با دورنمات و آثارش را خواندم و دستمایه کافی برای نگارش یک متن ۵۱ طصفحه‌ای پیدا کردم. در لابلای نوشتار، جای ضرور، از ترجمه‌های سمندریان و به زعم خویش از اندیشه‌های نهیلیستی دورنمات و”همفکرانش” انتقاد کرده بودم. من در هیجان خواندن بودم و فرصت و جسارت نگاه کردن به سمندریان را نداشتم، اما یکی از شاگردان (حسن مهمانی) بعد از اتمام خواندن در کناری به من گفت که در بیشتر موارد سمندریان از حرف‌های تو سرخ و سفید می‌شد. صورت سمندریان خیلی زود و خوب هیجانات درونی او را باز می‌تاباند».

نصرتی ادامه می‌دهد: «با آنکه به زعم خودم نوشتاری را برای تسویه حساب با سمندریان تهیه کرده بودم، شگفتا که سخت مورد تشویق او قرار گرفتم و به قول خودش بالاترین نمره را گرفتم. البته واقعا کار من در مقایسه با دیگران جای تشویق داشت، اما شیوه‌ رفتار سمندریان به مراتب از نمره دریافتی ارزش بیشتری داشت. آنچه برای من در آن زمان و بعدها تا امروز ارزشمند و آموزنده بود و ماند، نگاه سمندریان به هنرآموز مخالف عقایدش و “اپوزسیون داخلی” بود. او نه عقاید مرا به نقد کشید و نه از نگاه من به او و دورنمات گله‌ای کرد، بلکه تنها خوشحال بود که تکلیف را جدی گرفته و کاری به لحاظ پژوهشی ارزشمند ارائه داده بودم. او ارزش کار تحقیقاتی را معیار قرار داده بود. و این در آن روزگار استبداد فکری کمیاب بود».

نصرتی در آن چند ماهی که در کلاس سمندریان حضور داشته، به این نتیجه رسیده است که استادش بدون طرح اولیه یا یک برنامه منسجم و دقیق و ساختارمند آموزش می‌داده و بدون آنکه مواد درسی را از پیش آماده کرده باشد به کلاس می‌رفته است. اما او تاکید می‌‌‌کند که قصد قضاوت درباره شیوه آموزش سمندریان را ندارد و بهتر است که قضاوت نهایی در این زمینه به کسانی واگذار شود که سال‌ها با سمندریان کار کرده‌اند.

او می‌گوید: «شاید آن چند ماه فرصت کافی برای یادگیری نکات مهم بازیگری و کارگردانی را برای من به همراه نداشت، اما در آن مدت توانستم برخورد با نقطه‌نظر مخالف را از سمندریان بیاموزم. این مهم‌ترین و بهترین درسی بود که تا امروز از سمندریان آموخته‌ام. درسی که به مراتب بیشتر از تمرین‌های بیان و اتود‌های تئاتری در زندگی به کارم آمد.»

ادامه‌دهنده راه پدر

هر کس با حمید سمندریان سر و کار داشته، از عشق بی‌کران او به تئاتر می‌گوید و از این که “تئاتر برای او همه‌چیز بود”. آیا چنین کسی می‌تواند پدر یا همسر خوبی هم باشد؟‌ أصلا وقتی برای زندگی خانوادگی دارد و به آن اهمیت می‌دهد؟‌

کاوه سمندریان، تنها فرزند استاد و همسرش هما روستا، بازیگر نامدار ایرانی، می‌گوید: «در خانه ما مسئولیت تقریبا همه چیز با مامان بود. رابطه بابا و من، هم رابطه پدر و پسر بود و هم این که برای من مثل یک دوست بزرگ‌تر بود. از دوران بچگی با همدیگر بازی می‌کردیم و همدل بودیم».

سمندریان فرزندش را از سنین کودکی با تئاتر آشنا کرده و او را غیرمستقیم با حضور در کلاس‌های درس خودش به دنیای نمایش برده است:‌ «من خیلی سال بعد تازه متوجه جایگاه هنری و اجتماعی او شدم و فهمیدم که کارگردان تئاتر و عاشق این هنر است. چیز دیگری هم که بعدها متوجه شدم این بود که رفتار پدرم با شاگردانش مثل رفتارش با من بود. متوجه شدم که آنها را خیلی دوست دارد. البته همان طور که گاهی اوقات به من تشر می‌زد، پیش می‌آمد که موقع کارگردانی هم برخورد تندی با بازیگران داشته باشد، ولی همه می‌دانستند که برای بهترشدن کار است، نه یک برخورد شخصی».

پس از درگذشت حمید سمندریان همسرش هما روستا به مدت چند سال مدیریت آکادمی هنرهای دراماتیک سمندریان را به‌عهده گرفت و پس از درگذشت او، این مهم به کاوه سمندریان رسید. او ابتدا با حمید لبخنده، بازیگر و کارگردان پرتجربه، آکادمی را اداره کرد و اکنون آن را با همسرش شیوا حضرتی می‌گرداند.

کاوه در پاسخ به این پرسش که آیا شیوه آموزش در آکادمی سمندریان همان است که در دوران پدر بوده یا از شیوه‌های گوناگون برای تدریس هنرآموزان استفاده می‌شود، می‌گوید: «یک زمانی متوجه شدم که متد بابا در تدریس تکثیر شده، یعنی خیلی از شاگردان و همکاران او که حالا خودشان استاد هستند، به همان شیوه‌ای کار می‌کنند که او می‌کرد. منظورم این نیست که ادای او را درمی‌آورند، نه، آنها تحث تاثیر او قرار گرفته‌اند و آگاهانه یا در ضمیر ناخودآگاهشان به این نتیجه رسیده‌اند که متد بابا خوب است و آن را به کار می‌بندند. پس ما هم این راه را ادامه می‌دهیم».

کاوه سمندریان “دیسیپلین کاری و عشق عمیق به تئاتر” را از مهم‌ترین عناصر “متد سمندریان” می‌‌داند و تاکید می‌کند:‌ «آنچه که برای بابا اهمیت داشت این بود که هنر در پیش‌زمینه باشد و بیزینس و سیاست در پس‌زمینه. او می‌دانست، زمانی که گیشه یا یک ایدئولوژی در مرکز ثقل کار هنری قرار بگیرد، خلاقیت پس رانده می‌شود. به همین دلیل از نظر مادی هیچ‌وقت اوضاع بسیار خوبی نداشت و درآمدش در حد بخور و نمیر بود».

تا امروز کاوه سمندریان و شیوا حضرتی راه حمید سمندریان، “پیشگام تئاتر مدرن ایران” را در یک ساختمان اجاره‌ای ادامه می‌دهند.

“شاکیان پرونده” جمشید شارمهد خواستار “اشد مجازات” شدند

در پنجمین جلسه رسیدگی به پرونده جمشید شارمهد برخی از شاکیان برای این شهروند ایرانی ـ آلمانی زندانی در ایران خواستار “اشد مجازات” شدند. او متهم به “طراحی بمب‌گذاری در حسینیه شیراز” است که منجر به کشته شدن ۱۴ نفر شد.روز سه‌شنبه ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه) پنجمین جلسه دادگاه جمشید شارمهد، شهروند دوتابعیتی به اتهام طراحی انفجار حسینیه سیدالشهدای شیراز” در سال ۱۳۸۷ در ایران برگزار شد و شماری از شاکیان پرونده برای او خواستار اجرای حکم “اشد مجازات در ملاء عام و روبه‌روی” این حسینیه شدند.

قوه قضائیه جمهوری اسلامی بمب‌گذاری در این حسینیه را به جمشید شارمهد نسبت داده است. به گزارش ایسنا، قاضی ابوالقاسم صلواتی که ریاست جلسه پنجم دادگاه را بر عهده داشت گفت، این جلسه منحصر به استماع شهادت شهود و خانواده قربانیان بود و قرار است در جلسه بعدی تفهیم اتهام و استماع دفاعیات این زندانی ایرانی ـ آلمانی صورت بگیرد.

جلسه پنجم دادگاه جمشید شارمهد در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران با حضور مصدومان و خانواده‌های جانباختگان حادثه انفجار حسینیه شیراز برگزار شد. سه مصدوم این حادثه و چند نفر از اعضای خانواده جانباختگان آن در جایگاه شاکیان این پرونده بودند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

احد پاریابی، نماینده حسینیه شیراز نیز در این جلسه حضور داشت که درخواست “اشد مجازات” و اجرای حکم “در ملا عام و روبه‌روی حسینیه‌” از سوی او مطرح شده است. بر اساس قوانین جزایی جمهوری اسلامی، منظور از اشد مجازات در این زمینه اعدام است که از آن با عنوان قصاص نام برده می‌شود.

از سوی دیگر غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد با “نمایشی” و “مسخره” خواندن این دادگاه نوشت که در دادگاه “فیلم‌های تبلیغاتی دروغی” برای ربط دادن به پدرش نمایش داده شده است. او عنوان کرد که مردم این نمایش‌های دروغین را زیاد دیده‌اند و می‌دانند این نمایش تنها برای “به بالای دار کشیدن” انسانی است که صدای خود و مردم بوده است.

اشاره غزاله شارمهد به ویدیوی کوتاه امنیتی است که در برخی رسانه‌های داخلی ایران با عنوان “کلیپ انفجار حسینیه شیراز” منتشر شده و در جلسه دادگاه نیز نمایش داده شده است.

رسانه‌های نزدیک به حکومت ایران جمشید شارمهد را رئیس “گروه تندر”، رسانه منتسب به “انجمن پادشاهی ایران” معرفی می‌کنند. این انجمن از سوی جمهوری اسلامی به “عملیات تروریستی” مانند انفجار حسینیه سیدالشهدای شیراز متهم شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

روز شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ (۱۲ آوریل ۲۰۰۸) در “حسینیه سیدالشهدا”ی شیراز، وابسته به کانون رهپویان وصال انفجاری رخ داد که در بررسی‌های اولیه و اطلاعیه رسمی شورای عالی امنیت ملی “وجود مهمات جنگی موجود در غرفه یادمان شهدای حسینیه” به عنوان علت اصلی این حادثه تشخیص داده شد.

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مرداد سال ۱۳۹۹ با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد، جمشید شارمهد، مسئول گروه “تندر” را “در عملیاتی پیچیده” بازداشت کرده است، اتهامی که دختر جمشید شارمهد آن را رد و اعلام کرد پدرش در دبی ربوده و به ایران برده شده است.

پیش‌تر چند نفر دیگر نیز در رابطه با پرونده انفجار حسینیه شیراز به اتهام همکاری با “گروه تندر” محاکمه شده‌اند.

در روز “حجاب و عفاف” هشتگ “حجاب بی‌حجاب” فراگیر شد

در روز “حجاب و عفاف” در جمهوری اسلامی هشتگ “حجاب بی‌حجاب” در توییتر فراگیر شد. رضا پهلوی با پیوستن به این کارزار از مردان خواست در کنار زنان در مخالفت با “حجاب اجباری” مبارزه کنند.مخالفان “حجاب اجباری” در ایران برای روز ۲۱ تیر (۱۲ ژوئیه) که در جمهوری اسلامی روز “عفاف و حجاب” نام گرفته است، از زنان خواسته بودند به هر طریقی که می‌توانند، مخالفت خود با حجاب اجباری را در این روز نشان دهند.

جمعی از فعالان حقوق زنان روز گذشته با انتشار بیانیه‌ای با عنوان “نه یعنی نه، این بار نه به حجاب اجباری” این روز را تنها بهانه‌ای برای نشانه‌گذاری جدید سرکوب بیشتر مردم و به طور خاص زنان ایرانی اعلام کردند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

جمهوری اسلامی ۲۱ تیرماه را که مصادف با تحصن در مسجد گوهرشاد مشهد برای اعتراض به اقدام رضا شاه در کشف حجاب است، “روز حجاب و عفاف” نامیده است و قصد دارد در هفته پیش رو به همین مناسبت برنامه‌های مختلفی در راستای تبلیغ و ترویج حجاب ترتیب دهد.

#حجاب_بی_حجاب در توییتر ترند شد

در راستای بیانیه فعالان زن و دعوت از “زنان و مردان” برای پیوستن به این کارزار، تصاویر بی‌شماری از صبح روز سه‌شنبه ۲۱ تیر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

در تصاویری که زنان از خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده‌اند، آنها بدون حجاب در خیابان‌های شهرهای مختلف ایران، فروشگاه‌ها، در اتومبیل شخصی یا وسایل حمل و نقل عمومی دیده می‌شوند.

در کمتر از چند ساعت از آغاز انتشار توئیت‌های زنان و مردان مخالف حجاب اجباری هشتگ “حجاب بی‌حجاب” در توییتر ترند شد.

در این کارزار که بخش قابل توجهی از آن را زنان جوان تشکیل می‌دهند، از همراهی مادر، همسر، پدر یا برادرشان در مخالفت با حجاب اجباری نیز گفته شده است.

در برخی از ویدئوهایی که در توئیتر منتشر شده است، مردان نیز در کنار زنان خانواده خود به مخالفت با حجاب اجباری پرداخته‌اند و به نشانه اعتراض روسری‌ یا شالی را در خیابان رها می‌کنند.

زهرا رهنورد: بار دیگر چه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؟

علاوه بر فعالان حقوق زنان که دست به راه‌اندازی کارزاری برای مخالفت با حجاب اجباری زده‌اند، زهرا رهنورد، از رهبران “جنبش سبز” نیز به تازگی در پیامی از حصر خانگی با اشاره به موضوع “حجاب اجباری” نوشته است: «بار دیگر چه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است که در این شرایط بحرانی کشور و فقر و فاقه‌ ملت، حاکمیت شمشیر را از رو بسته است؟»

او در این پیام ضمن محکوم کردن بازداشت‌های اخیر گفت: «حاکمیت باز هم در این ایام، ساز ناساز سرکوب زنان را با حجاب اجباری در دستور کار ایادی خود قرار داده است. آیا شگفت‌انگیز نیست که بانک مرکزی به جای اینکه سقوط ارزش پول ملی و دلایل خاکسترنشینی ملت را شرح دهد به توصیه‌ حجاب پرداخته و نهادهای دیگر هم به جای وظایف خود، هر یک به نوعی اجبار در حجاب را در بوق و کرنا کرده‌اند؟»

رضا پهلوی: تا زمانی که زنان ایران آزاد نیستند، ایران آزاد نخواهد بود

رضا پهلوی، فرزند آخرین پادشاه ایران نیز با توئیتی به کارزار “حجاب بی‌حجاب” پیوست و از مردان خواست تا در مخالفت با حجاب اجباری در کنار زنان مبارزه کنند.

اخیرا مصوبه “شورای عالی انقلاب فرهنگی” درباره “حجاب” از سوی ابراهیم رئیسی ابلاغ شده است. این مصوبه که در سال ۱۳۸۴ تصویب شده است، بیش از ۳۰۰ ماده دارد و برای ۳۲ دستگاه تکلیف تعیین کرده است.

خط و نشان برای مخالفان حجاب اجباری

در روز‌ها و هفته‌های گذشته حملات رسانه‌های حکومتی به مخالفان حجاب اجباری افزایش یافته است.

غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی با کشیدن خط و نشان‌های تازه برای مخالفان حجاب اجباری با بیان اینکه “دشمنان قسم‌خورده نظام جمهوری اسلامی” دنبال ترویج ابتذال در جامعه هستند، گفت: «پیگیری این موضوع نیاز به کار اطلاعاتی دارد. دستگاه‌های مسئول و ذیربط باید عنایت بیشتری به این مقوله داشته باشند و نسبت به کشف عوامل و دست‌های پشت‌پرده و جریانات سازمان‌یافته ترویج بی‌حیایی و بی‌عفتی در جامعه اهتمام داشته باشند.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

پیش از آن احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران نیز گفته بود: «عده‌ای می‌گویند چرا به چهار تار موی زن که بیرون است گیر می‌دهید اما به دزدی‌ها و اختلاس‌ها گیر نمی‌دهید. بنده و سایر خطبای جمعه از جمله کسانی هستیم که همواره بر برخورد با دزدان و مفسدان اقتصادی تاکید داشتیم و قوه قضاییه نیز ورود خوبی به این عرصه داشته است اما بزرگ شدن گناهی به معنای تحقیر گناه دیگر نیست، قطعا دزدی کردن و اختلاس گناه است اما بی‌حجابی هم گناه است، اتفاقا بسیاری از بی‌حجاب‌ها، زن‌ها و بچه‌های همان دزدها هستند.»

تهدیدهای مقامات ایران در رابطه با موضوع “حجاب اجباری” در حالی مطرح می‌شود که مقابله با “بدحجابی” در ۴۳ سال گذشته از سوی محافل نزدیک به هسته سخت قدرت نیز شکست خورده تلقی می‌شود.

همچنین بخشی از اعتراض‌ها و انتقادات متوجه عملکرد نیروی انتظامی و گشت ارشاد است که با بدترین توهین‌ها و تحقیر‌ها و بعضا با ضرب و شتم نسبت به زنان همراه است.

EnglishGermanPersian